عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

حرف حرف حرف


هی رفیق چقدر دلم تنگ شده برای طوقی . الان کجاست ؟ رو بوم کی نشسته؟ هنوز دلش پی کفترهای شکار جواد هست ؟

بعد از رفتنش سر به هوایی کار دستم داد . شده بودم انگشت نمای دخترهای محله . از بس که سر به هوا رفته بودم تو تیر برق وسط کوچه . طوقی ، اینا بهم می خندن . به خیالشون چشمم هنوز پی پریدن های توئه . هی ی ی ، کاش می فهمیدن خیس شدنت زیر بارون چقدر برام سخته .

زدیم بیرون . دیگه سر به هوایی فایده نداریه . بابام میگه میریم یه جایی که تو مغزت رشد کنه . سرت به کار خودت باشه . دیگه سکندری نخوری .

فهمیدم چی میخواد بگه ولی ...ولی سرم داره میترکه . همینجوری توی ذهنم پره حرفه ، چندتا پیرزن که انگاری خواب ندارن و بعد از 70 سال رسیدن سر کوچه ی قدیمی و مدام حرف میزنن .   


پ.ن:دیسکم دوباره پرتش زد بیرون .

احتیاج

 فقط اومدم یه بیت شعر بنویسم و برم :


آنچه شیران را کند روبه مزاج


احتیاج است احتیاج است احتیاج


پ.ن : زندگی یه واقعیت تلخه ...

لحظه ی دیدار

کم کم وقتمون داره تموم میشه . مکان های زیادی نمونده که چشم تو چشم بشیم . یکی سر کار و دیگری بهشت زهرا.

وقتی فعلا کاری نیست پس گزینه ی اول خط می خوره . می مونه مکان دوم ، فکرشو بکن اونقدر دوستم داشته باشن و اونقدرتر خوش شانس باشم که حوالی "خانه ی ابدی" تو" منزل ب گزینم " . هوا که تاریک میشه سرمو از در خونه میارم بیرون که تو را تماشا کنم غافل از اینکه این خونه فقط یه پنجره داره ... اونم رو به آسمون . کاش مثل قوم های نادر آمریکای جنوبی ایستاده خاکم می کردند . لابد فکر میکنی چطوری ؟ کاری نداره که چندتا راه هست : 1- یه چاله می کنن و منو ایستاده میزارن داخلش . 2- منو می بندن به یه درخت و یه ماشین 10 تن خاک روم کمپرس میکنن .

بگذریم وارد حاشیه نشیم . خلاصه اینکه چادر سفید بهت خیلی میاد . شب ها وقتی با هم جلوی امامزاده قدم می زنیم . چشم همه ی مرده ها در میاد . اخه کفن همشون پوسیده جز تو . تو سفید میون همه ی تاریکی شب ...

 

خوب یه راه حل دیگه هم هست . میشم یه پسر خوب . میرم به هر بدبختی شده کار میکنم و ... . بعد مامانم برام یه دختر خوب از نظر خودش را معرفی میکنه و ما میریم خاستگاری .

اینم سرنوشت ما از قایم باشک بازی های تو .


پ.ن 1 : مونده ام که بنویسم قایم باشک یا قایم موشک ... خب با شک  یعنی شک داری فلانی کجا قایم شده .با  موشک هم که یعنی مثل موش کوچکی قایم شده است . شک یا موشک ؟ مسئله این است .


پ.ن2 : یلداتون مبارک . داخل فال من اومد که : تو خود حجاب خودی ...حافظ از میان برخیز!  ( این فال زیبا از حافظ چندتا لایک داره ؟ چندتا ؟ )