عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

تکریم شوید !!!

اراک 

 

می خواستم بی شرح بزارم ولی حالا یه خورده شرح میدم .   

حتما اراکی ها این بنر را به خاطر دارند . حدود سه ماهی در جلوی مصلا محکم ایستاده بود و میگفت که من تکریم ارباب رجوع هستم . هی می گفت اس ام اس بدین . آخر یه روز ملا داشت رد می شد و به بنر گفت شمارت کو اس ام اس بدم . هر چی گشتند نبود . بی چاره بنر سه ماه تمام بی خودی ما را تکریم کرد .

پاییز

تو می توانی  

 

پیروز شدی  

تنها اسمش زمستان بود  

آنروز باران آنقدر زیبا بارید که حتی تو هم تاب ماندن در خانه ات را نداشتی . آدمکهای شهر کم کم عاشقی یادشان می آمد . آهسته و زیر لب می خندیدند . اگر به چشم عابران گناه نبود میشد صدها بوسه از لب او بوسید . آسمان گویا صد سالیست که بغض اش را می بلعیده و آنروز بارید .  

خدا از میان درختان به زمین آمده بود و بندگانش سر به زانوی پدر خواب چمنزار را میدیدند .   

-پدر من را کمی بیشتر از بقیه دوست بدار  

-پدر من دوستش دارم  

-پدر تو که میدانی ، پس چرا 

-پدر دستهایت ، دستهایت را بگذار روی سرم ، کمی آنسو تر ، خسته ام ، دستانت هزاران داروی شفابخش را می مانند . بسیار روزهاست که خواب رویایی شده دست نیافتنی . چشما..نم دستها....یت بما....ن من خس....ت...ه...ام 

و پدر باز عزم آسمان کرد . اما من هنوز دوستش دارم .

چه خواهد شد

امروز ۲۲ بهمن  

نتونستم جلوی خودمو بگیرم و فیلتر شکن را راه انداختم و لحظه به لحظه اخبار را دنبال کردم .  

جاتون خالی با دوتا فیلتر شکن رفتم جلو . (کسی خواست بگه )

 

***  

نمیشه اوضاع را وصف کرد . کاش عکسی داشتم و براتون از روی عکس مینوشتم .  

فعلا که میز گرد ها و بحث های سیاسی به تاکسی و کلاس وصیت نامه و استاتیک و مباحث ویژه و ... نقل مکان کرده . 

اما می توان شنید صدای مرغ سحر را

نوار ابزار جدید جنبش سبز

نوار ابزار جدید جنبش سبز  

 

دانلود از   Rapidshare  

دانلود از   Hotfile

-   

دانلود از   4shared

دنیا زیباست ! این را در گوش هایت فرو کن

دنیا زیباست ! زیباست ؟ 

 

دنیا زیباست ! 

دنیا زیباست ؟ 

روزی هزار بار بگو ، روی کاغذی بنویس و بعد از هر نمازت تکرار کن . راز زنده ماندن در این شهر را می گویم ، برایت وردی آورده ام که می توانی با آن 60 سالی را زنده بمانی ، یادت باشد گفتم زنده بمانی . 

 فکر مکن ، حرف مزن ، دستانت ، دستانت را طوری پشت سرت بگذار که همه ببینند تو تسلیمی . راز ماندن همین است . می خواهند که همین باشد . ما نمی دانیم

یادم باشد دل به که می بندم !

نخی به نخی قول چه می دهد ؟ 

 

یادم باشد ! 

دنیای هر انسان وابسته به نگاهش ، به پرسش هایش ، به دانسته هایش وسعت دارد .  

اگر کوتاه باشی و کوچک ، دل به دستهایی می سپاری که شاید در نظرت وسیع هستند اما در دستهای دیگری کوچک تر از یک نگاهند . وسیع باش و چشمانت را به نوک کوههای شهر عادت مده که آسمان بی انتهاست . 

پاییز تو را این روزها بیشتر احساس می کنم

پاییز در باغچه  

 

عکس ها تنها عکس نیستند . وقتی ناراحتی ، وقتی نگرانی ، حتی وقتی می خندی تصویر ها ، قالب ها و انچه هست را آنچه هستند نمیبینی .

وقتی غم از دیوار های شهر می بارد ، وقتی بوی نان تازه خنده بر لبانت نمی آورد ، وقتی صدای خنده ی کودکان در کوچه شادت نمی کند . از میان تمام زیبایی های پاییز ، تو مرگ گلها را میبینی .