عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

بهار زمستانی

خیلی وقت بود که دلم می خواست بزنم به طبیعت و عکاسی کنم . لذتی بردم که توی این شرایط آرومم کرد .  

  

زیبا 

 

زیبا 

 

زیبا 

 

زیبا 

 

زیبا 

 

زیبا

دوستانم

دوستانی بهتر از بهاران و باران






البته همه عکس ها در فوق العاده ترین لحظات گرفته شده اند . اونی که سرش را گذاشته رو میز و خوابیده هم جز دوستانه .


اگر یک روز اینها نباشند دلم می گیره .



کار چهارم شخص مجهول است !

روزگار می گذرد

ابرهای منسجم قطعه قطعه می شوند

قطره های کوچک باران ، سیل می شوند

اعتباری به شادی ها و غم های دنیا نیست 

گاهی خانه خراب می شوی

گاهی هم عاشق 


______________


دلم می خواد تا وقت هست ، موسیقی باشه ،‌ عکاسی هم باشه .




اوج احساس

عشق آنقدر ساده است

که با نگاهی به دل می نشید

و با یک خداحافظی می رود


عشق شاید ساده ترین باشد

که گرفتارش می شوی

محو تماشایش می مانی

و تا کهنسالی داستانها برایش می خوانی

گاهی برای چون خودی

و گاهی هم در گوش کودکی


عشق خاطره است

عشق اوج احساس تو در انتهای سادگی ست





برای آخرین بار

خسته ام . . . از این تکرار بی معنا .

تو اگر بودی ...





دیگر ادامه نمی دهم . برای همیشه در خاطرم می مانی و دیگر بر زبانم جاری نخواهی شد .


دارم از موسیقی پیشنهادی وود عزیز لذت می برم . از داخل وبلاگ وود دانلود کنید .

دل نوشت

دارم با تمام سلول هایم احساس می کنم که جزء  یکی از"  باید فراموشی" هایت ، دارم پاک می شوم . از آنچه شد و از آنچه نشد . از همه مانده ام . وا داده ام .

کافی نیست ؟

عیار یک عشق را با چه چیزی می سنجند ؟ صبر ، ایمان به عشق ، صداقت و ... .

باشد ؛ حرفی نیست . هیچ حرفی نیست . بگذر . روزگاری است که سپری می شود و من به گمانت فراموش می کنم . 

اینهمه نوشتن برای چه ؟ که ثابت کنم ایستاده ام ؟

بخند که دیگر کمر عشقم شکست و تاثیر این روزها را گرفتم . آنقدر از تو دور شده ام که خویش را هم که با تو خویشاوندی داشت فراموش کردم . هزاران فرسنگ دور تر و در اتاقی نشسته ام و به این فکر می کنم که آیا هنوز دوستش دارم ؟  دلم می لرزد ، دستانم بر روی کیبورد شل می شوند و یادم می آید که یک روز با تو بودن برایم چون هزار سال لذت داشت  . آیا من هنوز همان هستم ؟ 

_________

امروز کسی را دیدم که در چند صدم ثانیه شبیه تو بود و دیدم که دلم لرزید ، پاهایم سست شد و صد آرزو کردم که تو باشی . و نشد .

ببخش که چرت می گویم ، ببخش جملاتم درست چیده نشده . ببخش که بیهوده نوشتم .

_________

حتما این پست تصحیح می شود .