خیلی وقت بود که دلم می خواست بزنم به طبیعت و عکاسی کنم . لذتی بردم که توی این شرایط آرومم کرد .
دوستانی بهتر از بهاران و باران
البته همه عکس ها در فوق العاده ترین لحظات گرفته شده اند . اونی که سرش را گذاشته رو میز و خوابیده هم جز دوستانه .
اگر یک روز اینها نباشند دلم می گیره .
روزگار می گذرد
ابرهای منسجم قطعه قطعه می شوند
قطره های کوچک باران ، سیل می شوند
اعتباری به شادی ها و غم های دنیا نیست
گاهی خانه خراب می شوی
گاهی هم عاشق
______________
دلم می خواد تا وقت هست ، موسیقی باشه ، عکاسی هم باشه .
عشق آنقدر ساده است
که با نگاهی به دل می نشید
و با یک خداحافظی می رود
عشق شاید ساده ترین باشد
که گرفتارش می شوی
محو تماشایش می مانی
و تا کهنسالی داستانها برایش می خوانی
گاهی برای چون خودی
و گاهی هم در گوش کودکی
عشق خاطره است
عشق اوج احساس تو در انتهای سادگی ست
خسته ام . . . از این تکرار بی معنا .
تو اگر بودی ...
دیگر ادامه نمی دهم . برای همیشه در خاطرم می مانی و دیگر بر زبانم جاری نخواهی شد .
دارم از موسیقی پیشنهادی وود عزیز لذت می برم . از داخل وبلاگ وود دانلود کنید .
دارم با تمام سلول هایم احساس می کنم که جزء یکی از" باید فراموشی" هایت ، دارم پاک می شوم . از آنچه شد و از آنچه نشد . از همه مانده ام . وا داده ام .
کافی نیست ؟
عیار یک عشق را با چه چیزی می سنجند ؟ صبر ، ایمان به عشق ، صداقت و ... .
باشد ؛ حرفی نیست . هیچ حرفی نیست . بگذر . روزگاری است که سپری می شود و من به گمانت فراموش می کنم .
اینهمه نوشتن برای چه ؟ که ثابت کنم ایستاده ام ؟
بخند که دیگر کمر عشقم شکست و تاثیر این روزها را گرفتم . آنقدر از تو دور شده ام که خویش را هم که با تو خویشاوندی داشت فراموش کردم . هزاران فرسنگ دور تر و در اتاقی نشسته ام و به این فکر می کنم که آیا هنوز دوستش دارم ؟ دلم می لرزد ، دستانم بر روی کیبورد شل می شوند و یادم می آید که یک روز با تو بودن برایم چون هزار سال لذت داشت . آیا من هنوز همان هستم ؟
_________
امروز کسی را دیدم که در چند صدم ثانیه شبیه تو بود و دیدم که دلم لرزید ، پاهایم سست شد و صد آرزو کردم که تو باشی . و نشد .
ببخش که چرت می گویم ، ببخش جملاتم درست چیده نشده . ببخش که بیهوده نوشتم .
_________
حتما این پست تصحیح می شود .