خیلی خوب رفقا ، دیگه 5800 نیست که باهاش عکس بندازم .
قصه از کجا شروع شد ؟ از خیال خام من برای دیدن بازی پرسپولیس - الغرافه . جاتون خالی رفتیم کلی حال داد . کلی هم عکس و فیلم گرفتیم . ولی آخرش یه نفر یواشکی موبایلمو زد :) آره رفیق ، دزدیدنش ...
خودش رفت که رفت . ولی ای کاش عکس ها و یادداشت ها و شماره تماس ها نمی رفت . خدا کنه دزده عکس های استادیوم را ایمیل کنه ...
شنیدید سربازی شده 21 ماه ؟
این عکس با همون دوربین موبایل خودم گرفته شده . فعلا باشید تا عکس های اصلی را رو کنیم .
پ.ن: canon EOS 600D فکر کن !!!
سلام
بعد از 40 روز اومدم خونه . دلم برای وبلاگ آپ کردن های خونگی تنگ شده بود .
سال جدید شما قدیمی ها به سبک خودم مبارک .
حالا حالاها مونده تا دوباره نوشتن یادم بیاد . فقط یه شعر هست که تو اون روزهای سخت یهو تونستم بنویسم اونم اگر اسمش شعر باشه که معجزه ست .
عاشق همیشه غمی دارد
غم بودن
نبودن
از دست دادن
عاشق همیشه منتظر است
نگاهی که بگوید بیا
یا ابروانی که تیر می زنند
به خال آسمان
که یعنی : نه
دل برکن و قدم زنان برو
به آستانه منزلی
که کنج اتاقی ، چشمی خیس شده
و تسبیح می اندازد : احساسم را
می فهمد ، نمی فهمد ، می فهمد ، نمی فهمد ...
پ.ن:ای جان ، دلم برای پ. ن هم تنگ شده بود . کلی عکس هست که باید ببینید . از اون پرشی ها ...ها