عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

همچین یهویی

خدایا همچین یهو یه سری مفاهیم را بر ما ببخش . بعضی وقت ها قاطی می کنیم . یه آش می پزیم که "مراد سگ دندون" هم طبعش نمیگیره طرفش بره . بعضی وقت ها هم کلا تعطیل می کنیم و میریم . خدا ، بهمون بفهمون که عشق و احساس و تفکر و هزارتا چیز دیگه تنها ذره ای از زندگی ما هستند ، نه همه ی زندگی . عاشق می شویم تا بهتر زندگی کنیم ، تفکر می کنیم تا بهتر زندگی کنیم و بقیه ماجرا . ما زندگی نمی کنیم تا عاشق بشیم ، عاقل بشیم .  

  

وقتی دوتایی کنار هم قدم می زنیم اولین موضوع بحث نزدیکای این کلمات می چرخه . آخه زندگی که اینطوری نمیشه . بریم کافه بشینیم (یه نفره ، دو نفره ، گروهی ) بعد یهو بزنیم تو کار عشق و مشتقاتش .موسیقی گوش میدیم ، میریم پارک ، میریم سینما بازم اینطوره .  

 دیگه خداییش هر موجود زنده ای بود صداش بلند می شد . البته عشق را به عنوان یکی از اون عوامل بر هم زننده تعادل مثال زدم .  

کاش یه خرده ،فقط یه خرده بتونیم سرمون را بگیرم بالاتر .  

وقتی بالای کوه ایستادی و سرت را دیگه تقریبا بردی داخل یه شاخه گل فقط همونو می بینی . یه خرده که سرت را بیاری بالا دریا دریا گل و گلدان و گلپسند و گلکار می بینی . می دونی از کدوم مسیر باید بری . ناهار را کجا بخوری و کجا که رسیدی برگردی. حتی می تونی تنظیم کنی که در وسط مسیر درست بخوری وسط اون 10-20 تا دختر کاپشن قرمز و شاید خدا خواست و همسر آیندمون کوه نورد از کار در اومد. خدا را چه دیدی شاید خواهرشم گرفتیم برای داداشم . با هم می شیم باجناق و دیگه هر روز شمال به حساب داداش بزرگه (دچار توهم آنی شدم ، خوب میشم) 

 

پ.ن: یاد کتابی افتادم به نام "مشقت های عشق" که من فکر می کردم اسمش "مشتق های عشق" تا اینکه بعد از تمام شدن کتاب اتفاقی فهمیدم . فقط یادم نیست که وقتی رفتم بخرمش یه فروشنده گفتم مشتق یا مشقت !  

 

 

آقای فیلسوف شرایط

خسته شدم از بس به خودم سرکوفت زدم . از بس از خودم توقع های بیشتر دارم . انگار قبلا ...خیلی قبلا  ، خیلی بهتر بودم . انگار یه روزی من فراتر بودم . نمی دونم چرا این فکر و از کجا پریده وسط مغزم ولی حالا که اومده خیال رفتن نداره . مدام حرف میزنه ، نصیحت ، باید ، نباید ، یه پا فیلسوف شده که فقط بلده غر بزنه . اینه که اذیتم میکنه . خوب راست هم میگه . دروغ که نیست . خودم که بهتر می دونم .  

 

امان از دست این همسفرهای قطار که تو دلمون را خالی کردن .اونها چیزشونم هم نبود ولی ما خیلی بهمون فشار اومد .میانه راه بودیم که حرف کم آوردیم و زدیم صحرای کربلا و رسیدیم به نزدیک بودن جنگ و یهو به خودم اومدم دیدم " بوی باروت" میاد . خدایا ... .  

 

بعد از مراسم سینه زنی و روضه اینا بود که دعا کردن شروع شد . هرچی گفت ما گفتیم آمین . یهو گفت : اون یارو را نگه دار که دیدم دیگه آبمون تو یه جوب نمیره . هرچی گفت ما گفتیم اینا درست میگن . بزار یه امشب را حال کنیم و دل بدیم . ولی برادر و خواهری که شما باشید این یکی تو کتمون نمیره . ما هم نامردی نکردیم و از اون اعماق دلم گفتم : خدایا لعنتشون کن ، خارشون کن ، و باشم و ببینم که دستشون رو میشه . آمین .  

 

طوقی پر زده رفته . دنبال چی میگردی تو آسمون. بزار بره ، هر کفتری که گردنش حلقه داشت طوقی نمیشه که .هر طوقی هم طوقی تو نمیشه . اما طوقی ، طوقی ، طوقی ... هر وقت خواستی خال آسمون بشی یادت باشه که یکی داره سربالا سربالا تو را می پاد .        

 

دیروز فیلمی به دستمان رسید به نام " شرایط " که کلا فیلم بازیگرهای ایرانی داره ولی به نظر میرسه داخل لبنان بازی شده . هیچ نظری در مورد فیلم ندارم فقط به نظرم خانم های بازیگر جالبی داخلش بازی میکردن که اینم فقط به عنوان یک بیننده ایرانی الاصل دارم میگم . فیلم را دانلود کنید ببینید . نظر کارشناسی هم اینه در کل رنگ آمیزی قشنگی داشت ( وقتی فیلم را دیدید این جمله ی رنگ آمیزی را یاد کنید)      

 

 

 

بیهوده

نفستو بده داخل ، بیشتر ، بیشتر ، حالا انگار که فهمیدی همش الکی بوده یهو نفستو بریز بیرون . سرتو چند بار تکون بده ، بالا ، پایین . 

 

جدا باورم نمیشه که اینهمه مدت را تنهایی دووم آوردم .   

خیال غرق  شدن در نگاه ژرف تو بود  

 که  دل زدیم  به دریای  بی خیالی ها  

 

این تنهایی را دوست دارم ولی دیوانه وار تمایل به دپ کردنم داره و ایضا دیوانه کردنم .  

 

 

یکی از روستاهای ساوه- باقیمانده یک پل قدیمی  

 

 

 

 

 

چشم هایم

 

بعضی وقت ها خط خطی کردن و یا کشیدن یک طرحی باعث میشه احساس خوبی داشته باشی . الان می فهمم یه نقاش چقدر لذت می بره .   

 

 

 

 

 

 

 

 

 بقیه عکس ها را نشد آپلود کنم .  

 

فردا ، یکشنبه عازم مشهد هستم . با مسعود میرم . یه سفر دو نفره . پریشب که خیلی حالم بد شده بود حدود ساعت 5 صبح بیدار شدم و یهو دلم امام رضا را خواست . دمش گرم آقا رضا نه نگفت .  

با تجویز دکتر مبنی بر تزریق 6 عدد آمپول امیدوارم خوب بشم . البته فعلا 3 نقطه بدنم سوراخ شده . تو چشم های دکتر نگاه کردم و گفتم دکتر الان خوشحالی ؟ (مرد حسابی منو چی فرض کردی که 6 تا آمپول دادی ؟ گاو ؟)

از وال استریت تا کافه گردی

 اولین سرما خوردگی با لهجه ساوه ای محقق شد . خوشبختانه یا بدبختانه امروز نتونستم درس بخونم . ولی من هستم ، چون سرما می خورم .

دلم لک زده برای یک کافه . دوستان کمک کنین و  آدرس بدین . حول و حوش شریعتی ، سیدخندان ، هفت تیر ، کافه سراغ ندارید ؟  

 

امروز چشمم یهو خورد به سررسیدهای قدیمی خودم که داخلشون می نوشتم . تاریخشون را نگاه کردم که می گفت : 1383 . واقعا ؟ خیلی زود گذشت ... 

 

وال استریت را گرفتن و آمریکا بدبخت شد و ر...دیم به نظام سرمایه داری و الان 3-0 به نفع ما شده و ایشالله مرگ مرگ تا جام جهانی . فقط اکثر مردم آمریکا نامه دادن که  جهت پاسخ به سوالات شرعی نماینده ای معرفی کنید تا کار خلق خدا زمین نماند . خداییش اگر 30 سال بر علیه نظام آموزشی یک کشور هم فوش می دادیم الان همین حال نظام سرمایه داری را داشت. راستی چه بلایی سر فیلم ها و فیلم سازهای ما میاد ؟ دیگه نظام سرمایه داری وجود نداره که طبق اون آدم پولداره بد باشه و اون بدبخته آدم خوبه ... چی میشه ؟  

شما هم دیدین ؟ توی آمریکا یه پلیسه گاز فلفل زده تو صورت چندتا آدم . خیلیه هااااااا . واقعا بد شدن . خیلی بد . باید نظام سرمایه داری سقوط کنه . بنده شاهد هستم که فلانی نامه نوشت به بوش و اوباما و سارکوزی و اینا که آقایان صدا میاد !!! اون زمان گفتن یارو چت کرده . اما الان می بینیم که نه ... یارو خیلی خوب فهمیده بوده . مثل وقوع زلزه که یک عده زودتر متوجه می شن . و ما خوشحالیم . خیلی . نیشمون پیدا نیست ؟ و قرار است برای همین چند خط نوشته چیزی حدود 100 دلار از حساب ارزی شخص انگلیس  بریزن به حاسبمون ، که گفتیم دست نگه دارن تا این تک نرخی شدن ارز پیاده بشه و ببینیم چی میشه.البته در حال رایزنی هستیم که سکه بهار آزادی طرح قدیم و یا طلا برامون خریداری کنن .

 

پ.ن1 :  گند بزنم به این اینترنت و این سرعتش که نمی تونه 2 تا عکس آپلود کنه . به معنای واقعی گند بزنم . چقدر سوژه دارم برای آپلود ...