عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

جمهوری اسلامی

در این عید اتفاقات زیادی افتاد  

مثلا ما فیلم هایی  را دیدیم که به قول آقایون مشکل دارن ... یا برنامه هایی را دیدیم که به قول حضرات با مبانی دینی مشکل دارن ولی خوب همشون پخش شدن ... 

۱- فیلم دعوت از ابراهیم حاتمی کیا : درست بعد از اصلاحات فکر کنم که ما فیلمی ندیده بودیم که در اون خانم ها به این راحتی باشن و مثلا اون جلوی موهاشون یه خرده نمایان باشه .  

۲- مسابقه (( با هم )) - که در اون شوخی ها و حرکاتی که انجام میشه خلاف اون چیزیه که ضرغامی اینا میخوان .  

۳- فیلم به رنگ ارغوان اونم برای حاتمی کیا  

۴- مشاعره اونم با حضور خانم ها : شعر خوانی با رعایت وزن شعر و کمی پیچ و تاب دادن به اون  

و ...  

۵- پخش فیلم سرگذشت عجیب بنجامین پاتن  که معنی تازه ای داشت ( هووووع )

۶- مردم در ۱۲ فروردین به رهبری رای دادند .  ( اسنادش موجوده )

۷- فرق بین کشتی و قایق را هم فهمیدیم .  

-------------------- 

موضوع از همه مهمتر اینکه چه کسی به غیر از ده نمکی میتونه بیاد در مورد دعا کردن مسخره بازی در بیاره ...  

من اصلا آبم با این آدمک توی یه جوی نمیره ... دوست دارم کلشو بکنم . ( خیلی روشن گفتم نه ! )  

و این که ببر کجای عید بود ؟  

و یک تشکر از شهرداری اراک که همه جای اراک را پر کرده بود از هفت سین و ببر که واقعا عالی بود . این آخری ها فهمیدن که بابا ببر، بده ،جیزه ، سال همت و مضاعف ایناست .  

------------------- 

راستی مردم فرانسه ریختن تو خیابون که(( مرگ بر سارکوزی)) ، و پلیس با آب مردم را خیس کرده ، وای وای چقدر بد . ببینید دیکاتوری را . پلیس انگشت کرد تو چشم یکی از معترضان و الان دارن چشمشو با آب تمیز می کنن . اونو را ببینید مردم یه عکس سارکوزی را آتش زدند . مردم به تنگ اومدن . ببینید پلیس هاشون باتوم دارند ، اما چرا دستشون نیست ! بل کارگرها در فرانسه هم معترضن و در کارخانجات تجمع کرد و حقوقشون را می خوان .  

وای وای چه کشور بدی ، سارکوزی خون مردم را توی شیشه کرده .  

خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران

نظرات 8 + ارسال نظر
ایمان پنج‌شنبه 12 فروردین 1389 ساعت 17:23 http://homeimage.blogsky.com

سلام وب خوبی داری اگه خواستی با هم تبادل لینک کنیم.

نرگس پنج‌شنبه 12 فروردین 1389 ساعت 22:32 http://verio.blogfa.com

سلام داش وحید
خدا وکیلی آپ می کنی آبجیتو خبر کن
من آپم
بدو بیا - دیر نکنیااااااااااااااا

مهدی دوشنبه 16 فروردین 1389 ساعت 18:57 http://c-morgh.blogfa.com

سلام آقا وحید
خوبی؟
پاک سیاسی شدی ها!!!
به قول سعدی: خوارزم و ختا صلح کردند و وحید و ضرغامی را هم چنان خصومت باقیست!!!
چند وقت پیش ها کامنتی برا حسین نوشته بودم که گویا به مزاجش خوش نیومده بود، نمی دونم شما هم خوندیش یا نه ولی اون رو اینجا کپی پیست می کنم، شاید شما را خوش آمد، اگر فرصت داشتی بخون:
در مورد حکومت اسلامی من معتقدم (یعنی معتقد شدم) که این نوع حکومت بر خلاف همه حکومت ها که بر گرفته از رسول باطنی (عقل) و تجربه انسان هاست، مبتنی بر رسول ظاهری (وحی) است و نباید این دو در مقایسه خلط بشند!!! البته جاهایی که وحی نیست من معتقدم باید با عقل پیش رفت نه روایت، این خیلی مهمه که روایت با وحی متفاوته، روایت دستخوشه تحریف میشه ولی وحی نمیشه. نگرش به یک حکومت اسلامی باید یک نگرش کاملا درون دینی باشه، نه برون دینی!!! برای درک صحیح این موضوع مثال دوستم داوود خیلی کارآمده: همه جا معلم های خصوصی پول میگیرن و تدریس می کنند! هرچه تدریس بهتر، پول دریافتی بیشتر! اما این دوستم به صورت رایگان دروس متفاوت رو به دیگران (بدون هیچ چشم داشت) تدریس میکنه و یا تعداد 100 تا سی دی (با محتوای مهارت های زندگی) با پول خودش خریده بود و رایت کرده بود و به دیگران داده بود!!! بعضی ها این شخصیت رو می بینند و میگن کجای دنیا دیدید کسی اینطوری کنه؟؟؟ بهش میگن: تو چقدر احمقی به این خوبی تدریس میکنی خُب پولش هم بگیر. در صورتیکه این داوود احمق نیست بلکه دیدش نسبت به هستی خیلی وسیعه یعنی جهان بینی که پیدا کرده کامل تر از دیگرانه. یه وقت من و شما فردا امتحان داریم با هم میریم کتابخونه، شما میشینی سراغ دَرسِت، ولی من میرم با دوستها تو حیات به ترنّم گفتن و ترنم شنیدن! و بعد به تو میگم (بلا نسبت) چقدر احمقی به جای اینکه بیای با ما تو هوای آزاد صفا! نشستی رو صندلی چوبی تو محیط بسته داری انتگرال حل می کنی و قضیه موبیوس یاد میگیری. به نظرت اینجا کی حماقت می کنه؟؟؟
مسلماً تو چیزی می فهمی که من نمی فهمم، این یعنی من فقط امروز رو می فهمم ولی تو که پس فردا که امتحان داری رو هم می فهمی.
در آنالیز حکومت اسلامی هم تا مسلمون نباشی نمی تونی تحلیل کنی، البته و صد البته من هم مثل خود تو شرایط کنونی رو بر نمی تابم، ولی به اساس حکومت اسلامی سخت معتقدم و آفاتی که در شرایط کنونی موجود شده رو توی چند سطح کلی طبقه بندی می کنم که الآن جاش نیست که بگم. ولی وقتی ذکاوت مردم از ساده لوحیشون کمتر باشه شرایطی ایجاد میشه که سود جویان به راحتی عمل می کنند، دقیقاً مثل صدر اسلام، مثلا یه عده میان میگن ما کار درستیم و چار تا حرف درست و غلط رو با هم خلط می کنن و اینجاست که مردم گول می خوردن. و یا مثلا توطئه هایی که از صدر اسلام تا الآن طرح و اجرا شده!!! اولین توطئه کنار گذاشتن بطن قرآن و حفظ ظاهرش بوده!!! پخش نوای قرآن در مجالس ختم دید منفی رو در ضمیرناخودآگاه مردم ایجاد کرد، به طوریکه تلاوت قرآن برای ما عذاب آور شده!!! و با پخش قرآن ضمیر ناخودآگاه دستور ایجاد احساس بد رو میده. حفظ تقدس قرآن خوبه ولی وقتی سبب بشه که ما سراغش نریم بد میشه، یه عده آدم نادون کم خرد خشکی مذهب هم اومدن و گفتن که ما که قرآن رو نمی فهمیم، پس چرا باید بخونیم؟!! آخه کم عقلی تا چه حد؟! اگه قرار بود نفهمیم که اصلا نازل نمی شد! و خود قرآن گفته که قرآن هدیً الناسه (... هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ ... بقره 185)!!! یعنی برای مردم هدایته؛ نگفته که فقط برای مفسرین و یا عالمان هدایته. از این توطئه ها زیاد شده که به دلیل کمبود وقت عذرم رو بپذیر.
ما معتقدیم قرآن کیفیت زندگی کسی رو که به معاد هم معتقد نیست افزایش میده، اگر در یک جنایتی که اتفاق افتاده تربیت قرآنی رو بسط بدی (هم در مجرم، هم در بستر جرم) متوجه میشی که اون جنایت رخ نمی داد اگر قرآن می بود.

سلام چقدر خوب
البته اگر یادت باشه من از همون زمان کتابخونه سیاسی شدم .. عارف شدم .. عاشق شدم و در نهایت فارق شدم .
مشکل اینجاست که الان تنها چیزی که داره آسیب میبینه دین و خدای مردمه . باور کن که ۳۰ سال قبل خدا همین بالا روی پشت بوم مردم بود ... اما الان فکر کنم یه چند هزار سالی دور شده ... دست نیافتنی و البته کلی مغرور شدن را هم باید بهش اضافه کرد ...

مهناز دوشنبه 16 فروردین 1389 ساعت 21:38 http://hajmsefid.blogfa.com

سلام خوبم داداش وحید
مطلب این دوستمونم خوندم جالب بود
راستی اون بنجامین باتلر نیست احیانا ؟

خیر احیانا همون پاتن باشه

مهدی سه‌شنبه 17 فروردین 1389 ساعت 13:18 http://c-morgh.blogfa.com

سلام
آقا وحید، هم پاسخ شما رو توی وبت خوندم و هم توی وب خودم، آیا راهی هست که برات کامنت خصوصی بذارم؟ اگه هست لطف میکنی بهم بگی؟! چون من با ابزار این بلاگ اسکای آشنا نیستم، آقا وحید شما سیاسی بودی اما تا اونجا که من شما رو می شناختم نه تا این حد! منظورت از اینکه گفتی: ".. عاشق شدم و در نهایت فارق شدم" فارق به چه معنا؟ آیا به معنای جدا شده؟؟؟ چون این از مصدر فرق میاد، گمون کنم!!! البته این فارق در جاهایی میشه جای اون فارغ به کار برد، فکر کنم در اینجا هم از همون جاها باشه!!! مثلاً کسی که میگه فارق از سیاست شدم در واقع فارغ السیاست شده!!! یعنی کسی که از سیاست جدا شده (فارق) باشه در واقع از سیاست راحت (فارغ) شده!!!
بگذریم...
آقا وحید شما فرمودی این اسمش هست منطق، یعنی یک مذاکره سیاسی اسمش هست منطق!!! همونطور که در یکی از چند پست قبلی وبلاگم نوشته بودم، روانشناسی اثبات میکنه در بخش بسیار گسترده ای از مذاکرات و مناظرات سیاسی منطق جایی نداره. عقل انسان همیشه منطقی عمل میکنه ولی به شرطی نتیجه صحیح حاصل میشه که اطلاعات صحیح برای پردازش به مغز برسه، مثال:
حقیقت: من به طور غیر مستقیم به شما 1000 تومان عیدی دادم مثلاً داده ام به علی، حسین به شما 2000 تومان عیدی داده است، حسین هم پولش را داده به علی تا به شما بدهد. پس حسین پول بیشتری به شما داده.
علی به شما می گوید: مهدی به تو 2000 تومان داده، حسین به تو 1000 تومان.
نتیجه گیری شما: مهدی از حسین بیشتر عیدی داده.
خوب وحید جان این خیلی پُر واضحه که نتیجه اشتباه است، یعنی نتیجه کاملا با حقیقت متفاوت است. آیا مغز شما اشتباه کرد؟ آیا منطق اشتباه کرد؟ نه!!! این علی بود که سیاستی به کار گرفت تا اینکه (بلا تشبیه) حسین رو از چشم شما بیاندازه. در سیاست هم چنین رخ دادی صورت میگیره، به علاوه اینکه علی انگیزه چندانی برای این کار نداشت ولی در سیاست انگیزه های بسیار زیادی وجود داره که اینجا مجال گفتن نیست (اهداف اقتصادی و عقیدتی و تعصب و ...)
از همه این ها گذشته بخش عمده ای از نقدهایی که بر این حکومت وارد میشه غیر منطقی و کاملا احساسی است، اگر الآن فکر می کنی که خدا هزاران سال از ما دور است، 30 سال پیش هم قطعاً نزدیکتر نبوده. هرچند ما از خدا دوریم نه او از ما! آسیب دین و خدای مردم هم به خاطر حکومت نیست به خاطر سادگی و سواد پایین مردمه، به طوریکه اگه الآن جوانی با مکتبی آشنا بشه آب دهنش را قورت میده که و فکر میکنه علامه دهره!!! اگر اسم چهار تا دانشمند غربی یا شرقی رو یاد بگیره فکر میکنه از همه بیشتر می فهمه، با خودش تصور میکنه که تا حالا که متدین بوده عقب مونده بوده، حالا که رویکرد این مکاتب رو میدونه دیگه آگاه تر از جامعه شده و نباید مثل عرف باشه.
آقا وحید من مدت دو ساله که مناظرات عقیدتی می کردم، احتمالاً شما هم در جریان می بودی، با بیش از 5 نفر از بچه هایی که از دین مرتد شده بودند رفاقت عمیق داشتم و دو تا شون رو هنوز هم دارم. ریشه یابی این ها نتایج گسترده ای به من داد که نیاز به تحلیل روانی (البته من خودم تحلیل نکردم بلکه آشنایی من با دو تا روانشناس سبب شد که به این نتیجه ها برسم) داره و از حوصله نوشتن من و خوندن شما خارجه اگر ان شا الله پام بهبود پیدا کرد و تونستم شما رو حضوراً زیارت کنم اگر مایل بودید گزارش مفصلی رو ذکر خواهم کرد.

سلام داداش مهدی گل
خوب شما توی هر پیامتون هزارتایی سوال دایر ...
مثلا فارق : بله به همون جدا شدن است .. من دارم سعی میکنم که طرف سیسات دیگه نرم ... یعنی فارق بشم ... وباز گردم به همون دوران مولانا خوانی و عطار خوانی ...
در ضمن در ۳۰ سال پیش خدا واقعا نزدیک تر بود . الان برای ما خدا را انقدر دور کرده اند که انگار باید واقعا یه حامل پیامی باشد تا سلام ما را به خدا برساند ... که آقایان لطف کردند و این زحمت را قبول کرده اند .

آرش شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 12:47 http://arashq.blogfa.com

خیلی جالب بود مخصوصا جریان رای دادن به...

(¤¯`Niyayesh`¯¤) شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 11:37 http://elaheyewwwasemani.blogfa.com/

دلم گرفت ...

مادر یکشنبه 2 خرداد 1389 ساعت 22:45

بابا دیگه خبری از شما نشد من فکر می کردم هفته.ای یک بار نوشته های شما رو بخونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد