عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

بحث شماره ی 2

شعر از کویر ( و . ش ) البته ناتمومه و تموم هم نمیشه چون حال و حوصله نمونده .


سلام مستر پرزیدنت احوال عالی

نامه ای از یک جوان با جیب خالی

دوش دلم گرفته بود و اعصابم خرد

رخت را دیدم و عقل از کفم برد

قلم در دست گرفتم و کردم بازی

گفتم نامه ای بنویسم به جناب عالی

به نام خداوند جان و خرد آفرید

کزین آدم ...تر نخواهید بدید

تکه جواهری در قصر آخناتون

بازم سریال کره ای آخ ننه جون

به نام عدالت و فقر و فحشا

این سه محور جلسه ی ما

یک صندلی خالی برای مرد همیشه غایب

تمام بدبختی ها به ایشان حواله ( دنبال قافیه نگردین که شده غایب )




 -------------------------

بله چنین شد که ره به بحث جدید بردیم . این بحث کمی از بحث قبلی عمومی تر و شاید فراگیر تر باشه .

نظرات 24 + ارسال نظر
میلاد جمعه 29 مرداد 1389 ساعت 00:26 http://milad7box.mihanblog.com

اگر می خواهید بازدیدتان را در روز چندبرابر کنید.یکی از راههای افزایش آمار و رنک در گوگل استفاده از لینک باکس است.
میلاد باکس در تاریخ مرداد 89 طراحی شده است.اگر تمایل به استفاده از آن دارید کدی را که در انتهای نظر قرار دارد در قالب وبلاگ و یا سایت خود اضافه نموده و از طریق ارسال لینک . لینک خود را بفرستید تا در لینک باکس قرار بگیرد..
توجه داشته باشید که این لینک باکس تازه ساخت است و هر سایتی که زودتر اقدام نماید لینکش بالاتر از سایر لینکها قرار می گیرد.برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با آی دی مدیر لینک باکس در تماس باشید
milad_seven07@yahoo.com
کد لینک باکس:
<SCRIPT language="javascript" type="text/javascript">
document.write ('<center><ifr');
document.write ('ame width="532" height="530" src="http://milad7box.mihanblog.com" style="border: 0px;"');
document.write (' border="0" scrolling="auto"></ifr');
document.write ('ame>');
</SCRIPT><!-- Begin WebGozar.com Counter code -->
<script type="text/javascript" language="javascript" src="http://www.webgozar.ir/c.aspx?Code=1823115&t=counter" ></script>
<noscript><a href="http://www.webgozar.com/counter/stats.aspx?code=1823115" target="_blank">آمار</a></noscript>
<!-- End WebGozar.com Counter code --></span></td>
</SCRIPT>

وحید جمعه 29 مرداد 1389 ساعت 10:38 http://PICHAYAM.BLOGSKY.COM

سلام
امیدوارم در این بحث چند مورد را رعایت کنید .
۱. توهین به دیگر اشخاص که نظر خودشان را نوشته اند .
۲. رعایت اصل ادب و پرهیز از بگومگوهای دور از فضای وبلاگ .

لفا دوستانتان را هم به بحث دعوت کنید .

بوف بینا جمعه 29 مرداد 1389 ساعت 13:28 http://bufebina.blogfa.com

بازم نفر اول خودمم
دل همتون بسوزه!
والا من نفهمیدم قراره در مورد چی بحث کنیم
عدالت؟
فقر؟
فحشا؟
اینا هر کدومش چندتا بحثه
من میگم بیایید به فقر گیر بدیم
چون این نامه از طرف یه جون با جیب خالی نوشته شده بود
البته شخصا تاثیر زیادی در خالی کردن جیب این جون داشتم
وحید جان به جان خودم قرضامو میدم
بذار داود پول بده!

بگذریم

معروفترین جمله ای که در مورد فقر به نظرم میرسه جمله ی عمار باشه که گفت:وقتی فقر از یه در بیاد توی خونه دین از در دیگه بیرون میره
این شاید یکی از کلیدی ترین جمله هایی باشه که تا حالا شنیدم
چرا؟
چون دقیقا داره به نفی فقر و بی پولی و ریاضت کشیدن و بدبختی اشاره میکنه
متاسفانه توی جامعه ی امروز ما یه عده فکر میکنن هرچقدر بدبخت تر باشن به خدا نزدیکتر میشن
یکی از دلایلی که توی جامعه ی ما سرمایداری اینقدر مذمومه همینه
همه از آدمای پولدار متنفرن
چرا؟
چون اون داره و ما نداریم
در حالی که باید ما از ادمای فقیر و بی پول بیزار باشیم

دقیقا .
مثلا اگر سیاست صدا و سیمای ایران را دنبال کنیم به این میرسیم که سیاست کلی نظام میگه که پول چز بدیه و تنها از راه نا مشروع مالی انباشته میشه . مثلا تا الان چند تا سریال دیدید ؟ چندتای اونها شخصیت منفی سریال را آدم پولداره گذاشته بودند ؟
وقتی همه جا میبینیم ، میخونیم ، توی گوشمون میکنن که انقلاب مستضعفان شما چی دارید بگید ؟ یعنی میخواید بگید مردم از گشنگی رفتند انقلاب کردند ؟ اینکه بدترین و منفور ترین نوع انقلابه . یا بگید که مردم به بلوغ سیاسی و تفکر ناب محمدی رسیدند و بعد انقلاب کردند و یا میشه گفت مردم ابزاری شدند برای انقلاب که این اسمش انقلاب مستضعفان نیست .
آیا شهدای ما همه از قشر پایین جامعه بودند ؟
چرا ما همه چیز را غاطی میکنیم . مثلا میخواستیم از فقر بگیم رفتیم توی سیاست . میدونید چرا ؟ چون سیاست توی همه چیز دخالت کرده و اگر ما الان از نون شبی که مخوریم بخوایم بنویسیم باز میرسیم به سیاست . که این خودش سیاسته .
بگذریم .
بیاین روی این جمله بجث کنیم که میگه : مالی روی مالی جمع نمیشود مگر حق مظلومی از بین رفته باشد . !
نظرتون چیه ؟

وحید شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 01:39 http://PICHAYAM.BLOGSKY.COM

سلام
نظری از دوستمون خانم بیات دریافت شده بود که متاسفانه نمیدونم چرا نیست شد . به هر حال به ایشان خوش امد میگیم و منتظر نظراتشون هستیم

پاییز(بیات) شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 02:43 http:///www.pargol20parinaz.loxblog.com

اول سلام
همه میدونن چرا همه ی حرفها آخرش میرسه به سیاست چون سیاست کشور ما از بنیاد ویران است یه سری سیاست رو آنقدر فوت آبن که همهی افکار مردم رو به بازی میگیرن یه سری اونقدر شعور سیاسیشون پایین از جمله خودم که بعضی جاها حتی نمیتونن از خودشون دفاع کنن( که البته اینم از سیاست دسته اوله )یا فقط دنباله رو .
فقر عدالت فحشا توی این جا همش مال سیاسته اما به دلایل امنیتی باید خفخون گرفت از جنبه های دیکه بحث کرد برای همینها بید دیدو دم نزد باید شنیدو فریاد نزد باید حس کردو بازم دم بر نیاورد تازه اوج بدبختیش اینه که برای اینکه بتونی تو سرزمینی که بهش عشق می ورزی زندگی کنی بهت بگن مثل یه خوک سرتو بکن زیر برف مثل اونای دیگه شو اگه میخوای عدالت ببینی بی عدالتی کن اگه میخوای فقیر نباشی حقها رو ضایع کن اگه میخوای سالم زندگی کنی رو گند دیگران سرپوش بذار اگه میخوا زنده باشی بد باش اگه خوب بودی باید تحمل کنی نباید توقع داشته باشی آخه یکی نیست بگه آهای مردم یادتون رفته چرا جنگیدین تا ناموستونو نبرن حالاجلوی چشمت به ناموست .....اونوقت وای میستی نگاهش میکنی میگی کرم از خود درخته بی انصاف اون کرم تو چی هستی؟حالا دیدین فحشا کجاست زیر سراین بی وجدانا که بعضیشون با پرویی تمام خودشونو پشت لباس اسلام قایم کردن اگه یکی گفت چرا یه حامی داشته باشن آخ که چه دردی ایرانی که یه زمان وازهی تمدنش دنیا رو پر کرد حالا کجاست تو چه فلاکتی دستو پا میزنه...........
وای ببخشید بحثو به کجاها کشوندم ولی من نمیترسم فریاد میزنم اما حیف صدام به گوش کسی نمیرسه راستی اشتباه نشه من هیچ گروهی تو ایرانو قبول ندارم چه برسه دنباله روش باشم من فقط عاشق ایرانم

wow
سلام
جالب بود . سکوت این روزها تنها کاریست که میشه انجام داد و از دانشگاه اخراج نشد در محیط کار با امنیت کار کنی در جامعه منتظر برخورد اجسامی چون باتوم به سرت نباشی .ولی باز هم دل ادم میسوزه که چرا سسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسکوت کنم ؟
وقتی توی دانشگاه میبینی که بچه هایی هستند که اصلا نمیدونن چه کلاهی سرشون میره و یا میدونن و خودشون را میزنن به نفهمی و یا اهمیت نمیدن .اونوقع است که اتیش وجودت را میگیره .
بگذریم . لعنت به این سیاست آش فطرت در کشور ما که فقط خود اقایون میتونن ازش بخورن . و لعنت به خدایان جدید عصر نوین .
.......................
چند وقت پیش سعادت بود در جلسه ای شرکت کنم که هر هفته در یک حسینیه تشکیل میشه و در ان در مدح بزرگان دین نوحه سرایی میشد . مدح اصلی علی بود . و یا هر علی گفتن جمعیتی که فریاد و ناله میزد و بی هوا در حالی که همه در سکوت بودند فریاد بر می اورد علی !
تجربه ای تازه بود . از علی می گفتند و از مهربانی اش . پایان مجلس فوش و ناسزا بود که بر خلیفه های سنی مذهبان میدادند . و اخرش هم شام دادند و رفتند سر ناز به بالین نهند که علی خوشنود گشته و آخیش انتقام را گرفتیم .
به راستی علی اینگونه میخواست ؟ علی محتاج گریه های من است ؟ و یا نیازمند فوش و ناسزای من است ؟ کاش میدانستند در همین شهر بسیار ادمیان که سر گرسنه به بالین می گذارند . کاش میدانستند .
........................
و راست میگوید که اگر فقر از یک در وارد شود دین از در دیگر خارج میشود .

پاییز شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 02:45

دیدن نباید به من رو داد جو گیر میشم

عالی بود . همه محتاج گفتن حرفهایی هستیم که در گلو خفه کرده ایم

وحید شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 11:29 http://PICHAYAM.BLOGSKY.COM

این متن از وبلاگ توکای مقدس ( توکا نیستانی ) که دوستان اهل طرای با ایشون اشنا هستند برداشتم و اینجا قرار میدم . نوشته در مورد چرایی رفتن ایشون به خارج از کشوره که به تازگی ترک میهن کرده اند .

از زندگی مجرمانه خسته شده بودم... به چند پسر و دختر طراحی درس می‌دادم که مجاز نبود، برای طراحی از مدل زنده استفاده می‌کردم که مجاز نبود، سر کلاس صحبت‌هایی می‌کردم که مجاز نبود، بجای سریال‌های تلویزیون خودمان کانال‌هایی را تماشا می‌کردم که مجاز نبود، به موسیقی‌ای گوش می‌کردم که مجاز نبود، فیلم‌هایی را می‌دیدم و در خانه نگهداری می‌کردم که مجاز نبود، گاهی یواشکی سری به "فیس بوق" می‌زدم که مجاز نبود، در کامپیوترم کلی عکس از آدم‌های دوست‌داشتنی و زیبا داشتم که مجاز نبود، در مهمانی‌ها با غریبه‌هایی معاشرت می‌کردم که مجاز نبود، همه‌جا با صدای بلند می‌خندیدم که مجاز نبود، مواقعی که می‌بایست غمگین باشم شاد بودم که مجاز نبود، مواقعی که می‌بایست شاد باشم غمگین بودم که مجاز نبود، خوردن بعضی غذاها را دوست داشتم که مجاز نبود، نوشیدن پپسی را به دوغ ترجیح می‌دادم که مجاز نبود، کتاب‌ها و نویسنده‌های مورد علاقه‌ام هیچکدام مجاز نبود، در مجله‌ها و روزنامه‌هایی کار کرده بودم که مجاز نبود، به چیزهایی فکر می‌کردم که مجاز نبود، آرزوهایی داشتم که مجاز نبود و... درست است که هیچ‌وقت بابت این همه رفتار مجرمانه مجازات نشدم اما تضمینی وجود نداشت که روزی بابت تک تک آن‌ها مورد مؤاخذه قرار نگیرم و بدتر از همه فکر این‌که همیشه در حال ارتکاب جرم هستم و باید از دست قانون فرار کنم آزارم می‌داد...

پاییز شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 15:41

بازم سلام از نظری که به وبلاگ ما دارین ممنون و بیشتر از اون اینکه کمک در رفع بدی ها ونقصانش میکنید ولی باور کنید من دزد ادبی نیستم و اگر هم روزی بخوام از مطلبی کمک بگیرم زیرش قید میکنم ماله کیه و اجازه میگیرم تمام مطالبی که به نام پاییز ثبت شده مال خودمه البته دختر شب هم استعداد فراوانی دارد ولی هنوزمطالبشو تایپ نکرده

سلام
کسی در مورد سرقت ادبی چیزی نگفت که .
بریم سر بحث خودمون . شروع کنید دیگه . منتظر دیده بان و سکوت و ... دوم هستیم .!

دیدبان شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 18:15

سلام من آمدم. از مطالب بالا که من نفهمیدم بحث در مورد چیست فقر... سیاست... انقلاب... گذشته... عدالت... آقایان...مذهب... و...

مالی روی مالی جمع نمیشود مگر حق مظلومی از بین رفته باشد!
یه سوال از آقا وحید که این جمله را نوشته: این جمله از کیست؟؟؟؟

یادم میاد بچه که بودم یه روز به صرف(امید وارم املای صرف درست باشه!!)کله پاچه خونه ی مادر بزرگم دعوت بودیم. کله پاچه رو که خوردیم تموم شد مادر بزرگ من یه خاطره گفت از دوران کودکی خودش زمان هایی که کله پاچه میخوردن!!!!
گفت اون زمان مثل الان نبود که کله پاچه گیر کسی بیاد به ندرت بعد از گذشت سال ها یه بار میخوردن وقت خوردن مغزش که میشد(خوش مزه ترین قسمتش)بزرگتر ها لغمه رو از دهن ما در میاوردن و میگفتن مغزش رو نخوری ها خوب نیست هرکس بخوره جوش هایی میزنه اندازه گردو!!!! ما هم گوش میدادیم و نمی خوردیم ولی خودشون ۲لوپی میخوردن ولی ما هم هیچ وقت جوشی توی صورتشون ندیدیم!!!!!!!

حالا منظور: اگه مال و منال بده اخه جیزه پس چرا از جیب من و شما در میارن میریزن توی جیب های خودشون.


این حرف آقاوحید به نظرم برای کسانی نیست که واقعا زحمت کشیدن و پول در آوردن.طرف یه عمری درس خونده بدبختی کشیده شب نخوابی کرده نباید بعدش به آرامش برسه.پس این که میگن بعد از هر سختی آسایش هست چی؟؟؟؟

بنده به شدت پول را دوست دارم و برای به دست آوردنش و بیشتر کردنش فقط از خودم مایه میذارم تلاش خودم را بیشتر میکنم. به نظرم بعد ار اصلاحاتی روی جمله ی مورد بحث میشه این برداشت را کرد که از دهن یکی دیگه در نیاریم بذارم دهن خودمون.به نظرم منظورش این میتونه باشه.

من هم با شما موافقم کسی که زحمت کشیده و درس خونده و یا نه از بچه گی پادوی کرده و وارد بازار شده باید هم پولدار باشه . اگر نباشه عدالت رعایت نشده .
وینکه مال روی مال جمع نمیشه هم باید بگم که بیاین برگردیم به زمان صدر اسلام و شرایط اون زمان که عرب چیزی جز غارت و شبیخون و یک سکه دوسکه نبود . مردم یا مزرعه دار بودند و چندین کارگر داشتند و حق کارگر را کم میدادند و یا دزد و غارتگر . اینو به حساب نفرت از عرب ها نزارید واقعا اون موقع اینطور بوده . اون موقع کسی سواد نداشت . همین پیامبر خودمون هم نداشت . که بخواد در قبال خدمتی که به عرب ها میکنه پولدار بشه . در نتیجه برای اون زمان که برده داری رواج داشت این جمله کاملا درسته و مالی روی مالی انباشته نمیشه مگر حق مظلومی از بین رفته باشد .
دیدبان جان تو اگر دوستش داری من عاشقشم ولی نمیدونم چرا اون نمیفهمه . هزار بار بهش گفتم خره دوست دارم ولی فیده نداشت . انگار من جن هستم و اون بسم ا.. .

بوف بینا شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 20:59 http://bufebina.blogfa.com

اون چیزی که منو داره آزار میده اینه که جو جامعه مون داره به سمت ؛ضدسرمایه داری؛ میره
یعنی انگار مشکلات سیاسی و اجتماعی و قضایی و ورزشی و فرهنگی و ... ما همش تقصیر ادم پولداراست
هاشمی رفسنجانی آدم بدیه چون پول داره
هاشمی رفسنجانی به خاطر ادامه جنگ تحمیلی ادم بدی بدی نیست
این یه نمونه ی ساده ست
یعنی ما نمیدونیم چرا یه ادمی بده
ولی چون پول داره آدم بدیه
مثلا توی پرونده ی کرباسچی مردم کاری به این نداشتن که چه کار کرده.همه به این گیر میدادن که چرا این ادم یه خورده پول داره!
من نمیخوام از جناح خاصی حمایت کنم
یا حتی نمیخوام از طرز تفکر خاصی حمایت کنم
اما اون تفکری که داره روحیات ضد سرمایه داری رو توی مملکت ما رواج میده جناح حاکمه
یه سوال:
دوست دارم به سوالی که میپرسم صادقانه جواب بدید
اگر توی خیابون یه روحانی رو ببینید که سوار سانتافه شده چه فکری میکنید؟
اولین چیزی که به ذهنتون میرسه چیه؟
به نظر شما چه اشکالی داره یه روحانی پول دار داشته باشیم؟
عکس این قضیه هم صادقه
یعنی چه اشکالی داره یه آدم کرواتی با ریشهای هفت تیغه توی خیابون ببینیم که سوار همون سانتافه شده؟

میخوام به این نتیجه برسم که ماها برامون مهم نیست کی پول داره و کی بی پول
مهم اینه که کسی نباید پولدار باشه!

در ضمن اون جمله ی معروف(مالی روی مالی جمع نمیشود مگر حق مظلومی از بین رفته باشد) از حضرت علی میباشد

جدیدا مد شده همه چی رو با صدر اسلام مقایسه میکنن
یکی شده طلحه
یکی شده زبیر
یکی شده معاویه
یکی هم شده مالک اشتر
یکی هم شده علی!

اما من میخوام یه مقایسه ی دیگه هم بکنم که معمولا ازش قافل میشن
کی توی جامعه امروز ما نقش خدیجه رو بازی میکنه؟
منظورم از نقش خدیجه این نیست که حتما دنبال یه زن بگردین
منظورم اینه که پایه های دینی به اسم اسلام که امروز ما همه مون بهش افتخار میکنیم از پول های یک سرمایه دار قرشی به نام خدیجه بنا شده
ساده ترین نتیجه ای که میشه گرفت اینه که قاعدتا پیغمبر نمیتونسته با سرمایه داری مشکلی داشته باشه
چون زنش بزرگترین سرمایه داران زمان خودش بوده
حالا چی شده که که هر کسی که پول داشته باشه ادم بدیه؟
مگه خدیجه پول دار نبوده؟
حالا بگردید دنبال خدیجه های جامعه ی امروز مون

خیلی باهات موافقم
متاسفانه گاهگاهی ما هم تحت تبلیغات سیاست کلی نظام قرار میگیریم و بهه صورت ناخوداگاه این در ذهن ما جا میگیره که پولدار بده . چرا ؟ چون من پول ندارم .
ولی در مورد اون قسمت اخوند سنتافه سوار شده ( ههههه ) من اگر توی خیابون ببینمش بازم توی دلم بهش فوش میدم و اگر بابام باشه که شیشه ی ماشین را میده پایین و سعی میکنه یه خرده واضح تر حرفشو بزنه . چون این آدم ماهیانه بابت راه رفتنش توی جامعه پول میگیره چون یه نوع تبلیغه دیگه و کار براش فراهم شده لازم نیست بره امامزاده کار . بابت نماز خوندنش هم پول میگیره و اگر پولشو ندن میره یه مسجد دیگه . و از همه بدبخت تر اینکه از خیلی چیزها عقبه . مثلا آخوندی که درس وصیت نامه را درس میداد اونقدر عقب بود که مثلا از وجود چیزی به نام بلوتوث در عجب بود .
بگذریم . و اما خدیجه . براستی محمد شیفته ی خدیجه بود ؟ و یا تقدیر اینگونه نوشته بود که محمد با ثروت خدیجه اسلام را به پیش ببرد . اصلا مهم نیست چون به بحث ربطی نداره .

بوف بینا شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 23:56 http://bufebina.blogfa.com

اتفاقا ربط داره
چون میخوام این نتیجه گیری رو کنم که اسلام در ذات خودش با سرمایه داری مشکلی نداره
اما اون اسلامی که امروز به خورد بنده و شما میدن با سرمایه داری منافات داره
اره گلم!

من چند جمله اول جواب خودم بود منظورم . شما کارت درسته

پاییز یکشنبه 31 مرداد 1389 ساعت 12:08 http://pargol20parinaz.LoxBlog.Com

بازم سلام
من از این جمله حضرت علی از این جمله شون که بوف بینا بیان کردن این برداشتو میکنم
که اگر فقر به زندگی مردم راه پیدا کنه اون وقت مردم از جمع آوری علم غافل میشن وتنها فکر جمع کردن پول از راه درست وغیر درست میشن هر چی باشه باید نیاز ها شون برطرف بشهعلم هم که آسون بدست نمیاد حداقل باید چیزی برای خوردن داشته باشنتا زنده بمونن و علم کسب کنن پس اگه فقر بیاد علم هم میره حالا که رفت جایگزینی راحت تر از جهل وجود نداره خرافات هم سر منشائش همین جهله و یه فاجعه برای جامعه بشری به طبعش دین تحریف میشه تبدیل به ملعبه ایدست بازیگران این بازی و هرچی دلشون بخواد از دین میسازن بعد مثل الان به خورد میمنو شما میدن (البته این که میگم مثل الان خروندن اون چیزی که خودشون میخوان به مردمه) واین کاملا حرف دوستامونو تصدیق میکنه که اصل دین با سرمایه داری منافات نداره
ولی به نظرم با اینکه پیشواهای دینی همرنگ مردم نباشن منافات داره در حال حضر بیشتر مردم در حد متوسط زندگی میکنناون روحانی که ادعای پشوایی مردم داره باید درک کنه مردم چه مشقتی برای گذران زندگی تحمل میکنن مثلا وقتی میگن تورم بدونه مردم برای خریدن گوشت باید از چه چیزایی بگذرن البته این یه مثال بود ادامش ندین که می ترسم بحث به آخر نرسیده وبلاگ آقای شایق هم فیلتر میکنن

ما گر ز سر بریده میترسیدیم / در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم
فیلتر کنن . تا فیلتر دانشون پاره بشه ( منو ببخشید که لحظه ای از ادبیات فهیم رئیس دولت استفاده کردم )
بزارین موضوع را بهتر شروع کنیم . مثلا خود شما اگر پول توی جیبتون نباشه چه اتفاقاتی براتون میفته ؟ چی میشه ؟ چه کار میکنید ؟ باز هم شکر خداوند بی نیاز را میکنید ؟ باز هم سر به سجده ی یاور نیازمندان می سایید ؟ آیا کفر می گویید یا شکر ؟

دیدبان یکشنبه 31 مرداد 1389 ساعت 17:46

ژنرال دیوید پتریآس فرماندهی ستاد مشترک ارتش آمریکا یه جمله ی قشنگ داره که به نظر من واقعا باید با طلا نوشت ایشون میگه:( پول٬ مانند اسلحه است.)

آقاجون این یه واقعیته هرکی پول داره زور داره.کی بدش میاد قدرت داشته باشه؟ هیچ کس! به قول قلعه نویی آقاجون من دوست دارم شیک زندگی کنم مگه بده؟؟؟

من اون زمان ها نبودم ولی این طور که از شواهد پیداست اصلی ترین عامل پیشرفت اسلام جیب خدیجه بوده.

کی بدش میاد ! دقیقا جیب خدیجه بوده

دیدبان یکشنبه 31 مرداد 1389 ساعت 17:49

دیزمن این هم یادم رفت بگم:

سعدیا مرد نفوذ دار نمیرد هرگز
مُرده آن است که حرفش به ریالی نخرند!

رو سر بنه به بالین که وی پول دارد و پارتی
هی مرو به مکتب مگر که وقت مفت داری

دیدبان یکشنبه 31 مرداد 1389 ساعت 17:52

چیزه!!!!! یعنی!!!!! منظورم درضمن بود!!!! (مثلث متوازی الاضلاع)!!!!!!!!!!!

پاییز یکشنبه 31 مرداد 1389 ساعت 23:04 http://pargol20parinaz.LoxBlog.Com

من که نفهمیدم دامنه بحث ما تا کجا ست اما در پاسخ به سوالتون که امیدوارم درست متوجه شده باشم با اطمینان کامل میگم :منو شما و همه ی دوستان کم مهرو محبت خدا را درزندگی ندیدم که حالا وقت تنگی کفرشو بگیم من شخصا یادم نیره وقتی خدای من تو سختی کمکم کرد حالا چرا برای پولی که هر لحظه میشه بدست آورد یا از دست داد کفر بگم خدایی که الطاف مهربونیش در تامم زندگی منو شما موج میزد خدایی که با بزرگترین گناه آبروی بندههاشو نمیبره این خدا جان دادن براش هیچه من تمام زندگیمو میدم خو شبختانه من به نحوی بزرگ شدم که پول برام نمیگم بی ارزش اما کم ارزش چون یادم نمیره از هیچ به همه چیز رسیدم پس اگه لازم شد بازم میتونم از صفر شروع کنم من طعم بی پولی رو چشیدم اما حالا بعد 21 سال از زندگی به نظروم کمترین غم دنیا بود ای کاش همه دردا درد مال بود
گر به هستی رسیدی مست نگشتی مردی گر به نیستی رسیدی سست نگشتی مردی
به نظرم خدا در همه حال پشتو پناه بندهاشه از ما هم بهتر صلاح کارو میدونه

دامنه بحث تا پهنای دامنه اینترنت ما و جیب خدیجه و ارتش امریکا و اخوند سانتافه سوار شده بود و ۴ واحد درسی نهاد رهبری و فروش زیتون عالی و با هسته بدون هسته انرژی ماست که با کباب خوش مزه میشه .
هی خسته شدم .
خلاصه که بله شکم سیر حرف های زیادی داره . ولی خددا کنه نباشه اون روزی که بی پول باشی و محتاج پول .
در مورد شکر و کفر هم بگم که یکی وقتی دنیا میاد زباله و اشغال دونیرا میبینه و گل فروشی سر چهار راه . اونموقع چی ؟

پاییز دوشنبه 1 شهریور 1389 ساعت 00:55 http://pargol20parinaz.LoxBlog.Com

من اگه به چیزی اطمینان نداشته باشم نمیگم برای همین با قاطعیت جواب دادم

بوف بینا دوشنبه 1 شهریور 1389 ساعت 15:34 http://bufebina.blogfa.com

یه نکته ای همین جا بگم
وحید جا من اجازه دارم از ادبیات خودم استفاده کنم یا نه؟
آخه اینجا تنها کسی که طنز صحبت نکرده من و پاییز
تو و دیدبان ...
اگه اینجوریاست که من از همه بدترم
میخوای منم به شوخی بحثو ادامه بدم؟
ولی نمیدم
جدی بودن یه چیز دیگه ست
-----------------------------
بله عرض میکردم!
یه نکته ی خیلی ظریف وجود داره که من یواش یواش دارم بهش اعتقاد قلبی پیدا میکنم
خدا هیچ چیزی رو بی خود در دسترس انسان قرار نمیده
یکیش همین پول و ثروته
اگه چیز بدی بود که اصلا به من و شما چنین مفهومی رو نشون نمیداد
یعنی اگه مال و ثروت بده پس چرا خدا به ما میده
مساله اینجاست که باید درست به دست بیاد و درست خرج بشه
من عاشق سرمایه داری ام
عاشق اقصاد آزاد
لیبرالیسم
آقا جان دنیا دنیای سرمایه داریه
یکی پول داره
یکی کار
هر کسی سهمش رو از زندگی میگیره
اگه قرار باشه همه توی یه سطح زندگی کنن(تعریف ریس جمهور محترم از عدالت) که ما دقیقا داریم راه کمونیست ها رو میریم
معنای واقعی عدالت از دیدگاه اقتصادی این نیست که همه به یه اندازه پول بگیرن
بلکه منظور اینه که هر کسی به اندازه ی حقش پول داشته باشه
حالا این ادم میخواد کارخونه دار باشه
میخواد کارگر باشه
میخواد روحانی باشه

در ضمن من با این حرف که مسولین مملکتی باید در سطح مردم متوسط جامعه زندگی کنند رو به شدت باحاش مخالفم
چه معنی میده که ریس جمهور یا وزیر یا نماینده مجلس عین من و شما زندگی کنه؟

توی یه اداره ی کوچیک حقوقی که ریس میگیره با معاونش فرق داره
حقوق معاون با کارمندها فرق داره
حقوق کارمندها با نیروهای خدماتی فرق داره
حالا چطور انتظار داریم که حقوق وزیر اندازه ی حقوقی باشه که بابای من میگیره؟
(گرچه بابای من جدیدا کنج پیدا کرده)
هر کسی به اندازه ی مسولیتش پول میگیره
تمام

کمونیست نگید اقا ..... بگید شیوه ی مدیریت چین و یا بقیه دوستان در حال توسعه . کلا الگو بر داریم .
من فکر میکنم مشکل از حقوق نیست . مشکل از یه جای دیگه ست . اینکه حتی همون آبدارچیه به رئیس مشکوکه . که مثلا این یارو حق الناس را بر میداره خرج خودش میکنه . دیدی چه ماشینی خریده ؟ میگن خونه هم داره !!!!!!! تا کور شی . مثلا داره از حق الناس دفاع میکنه در حالی که چند کار خطا از دید خداوند و جامعه انجام میده که جای اونها اینجا نیست . من میگم این طور فکر کردن عادت مردم شده . دقیقا اگر ادامه پیدا کنه دو اتفاق میفته که همین الان ثبت کنید تا بعدها به همه بگید وحید پیشگو بود .
۱. ما به جمع کشور های کمونیستی میپیوندیم ( البته اصلا اسم ما کمونیست نمیشه مثلا میشه چیزی به نام مدیریت برابری انسانها در پیشگاه غایب از نظر )
۲. ما دچار یک انقلاب کارگری میشیم که اخرش یه چیزی میشه بدتر از این . در واقع از اونور پشت بوم میفتیم پایین . و مراسم اخوند و پولدار سوزون داریم .
در کل مردم یه زمانی خسته میشن .

پاییز سه‌شنبه 2 شهریور 1389 ساعت 00:26

ببخشیدا آقایون من
گفتم پیشوای دینی نه سران مملکت

اگردرست فهمیده باشم منظرتون اینه که پیشوایان دینی باید در سطح مردم زندگی کنند و این یعنی اینکه از حال قشر پایین جامعه با خبر باشند . و خوب بعدش چه کار کنند ؟ فتوا بدن ؟ دست در قبا کنند و ید بیضا به رخ ما بکشند ؟ و یا کمکشون کنند ؟ و یا نه مردم را به کمک فرا خوانند ؟ لطفا واضح تر بگید که منظورتون از پیشوایان دینی کیه ؟ در حال حاضر هستند و یا همون قدیمی هاست ؟

پاییز سه‌شنبه 2 شهریور 1389 ساعت 22:56 http://pargol20parinaz.LoxBlog.Com

همون روحانی که بالا منبر میره و به مردم میگه اگر به فقرو بدبختی یا به مشکل رسیدی خدا را بشناس همون که تا به حال درد اینو نچشیده که بچه اش با چشم حسزت به اسباب بازیدست کودکی دیگه نگاه میکنه حظر میشه برای خواسته هاش دست به چه کارهایی که نزنه میگم مثل مردم باشه یا حداقل ابا مردم زندگی کنه تا سختی کشیدنو حس کنه نه این که بالای منبر بره فتوا بدن با شکم سیر نخوریدو نیاشامید تا ارادتون قوی بشه یا مثلا چیزی از فسادی که تو مملکته نمیدونه اونوقت تا جوونی خطا میکنه حکم سنگسار آبروشو پیش پیش میده من او پیشوای دینی رو میگم
راستی چرا سران مملکت باید اینقدر از مردم دیگه بالتر حقوق بگیرن به نظرتون واقعا اون بیشتر حقشه یا اون مهندسی که جونشو خانودهاش را زندگیشو پای پروژه اش میزاره تا بعدش یه افتخار بشه برای منو شما که بعد با فرار یکی از مغزهای کشورمون دلش بسوزه من برای اینا زحمت کشیدم خداییش حق کیه اون که وقتی میان باهاش محاصبه کنن میگه از وقت خوابم گذشته یا اون که ۳ شبانه روز به خاطر این ملت پلک رو هم نمیزاره

از اونجایی که حضرات لباس مخصوص پوشیدند کارشون از مردم عادی جدا شد . از اون روزی پول جدا گرفتند مسیرشون جدا شد . از اون روزی که رهبر شدند دیگه کارشون و مسیرشون جدا شد . برای خودشون مرتبه درست کردند و در هر کاری دخالت . و در اون کار هم فقط کارشون تسبیح انداختن بود . نیست ؟ برید از کارمندان بپرسید که کار این دسته چیه ؟
در مورد سران مملکت : یک مدیر و یا یکی وزیر و یا یک رئیس جمهور ( که اینها در ایران هیچ کاره اند و همه دست نشانده و عروسک خیمه شب بازی ) باید از نظر مالی آسودگی داشته باشه تا بتونه تصمیمات درست بگیره تا یهو نزنه تورم بره بالا ، یهو فقر بیداد نکنه ، یهو درگیر جنگ نشیم ، یهو طرح نده که شیوه ی برخورد با بد حجابی باتوم است . و از این دسته تصمیمات که میگیرند . البته قسمتی ازش به وضع مالی مربوط میشه و بقیه اش بر میگرده به تخصصص طرف که متاسفانه برای ما ندارند .
بهترین کار هم همون رفتن از این مملکت گل و بلبل هست . که نخبه اش باید درگیر کرایه خونه باشه . جدی یه چیزی میگم به کسی نگید گوشتون رین جلو (( خاک بر سر نظامی که نخبه اش اجاره نشین باشه ))

دیدبان سه‌شنبه 2 شهریور 1389 ساعت 23:04

بنده با کسی شوخی ندارم.اگر هم می بینی گه گاهی یه مزاحی می کنم برای عوض کردن جوه. تو(بوف) اگه سخته ته می تونی نخونیش. این روزا به همه داری گیر میدی ها!!! هوای خودت رو بگیر برادر من.

منم با این موضوع که همه در یک سطح باشن موافق نیستم. هر کس باید به اندازه ی تلاشی که در زندگی میکنه مزد بگیره.ولی میدونی چیه!! اینقدر دزدی و مال مردم خوری زیاد شده توی جامعه که هرکسی هم یه پیشرفتی توی زندگیش میکنه همه می گن ببینی حق کی رو خورده درحالی که شاید واقعا بدبخت زحمت کشیده باشه!عرق ریخته باشه!

مثل میگم طرف به هزار بدبختی و زحمت یه ماشینی یه خونه ی خوبی میخره صد جور باید حرص بخوره که نکنه بیان روش خط بندازن نکنه شیشه اش رو بشکنن نکنه... میدونید چرا؟؟؟؟ به نظر من به ۲دلیله یکی این که همه فکر میکنن الانی که این بابا ماشینش خوبه خونه اش خوبه پس حق من رو خورده دیگه.من باید خط بندازم روش شیشه اش رو بشکنم حقم رو بگیرم! دوم این که اکثر ملت تن پرورن(من هم جزو این ملت هستم)به جای این که اول از خودمون بپورسیم که چرا اون ماشین داره من ندارم اون چه کار کرده که وضعش خوبه من خراب. بعدشم بیایم تلاش کنیم تا بشیم مثل اون میایم میگیم حالا که من ندارم اونم نباید داشته باشه.

حالا یه سوال با این وضع و طرز فکر جامعه ی ما کار ریس جمهور خوبه یا بده؟؟

بذارید یه حکایتی هم بگم.
دقیق یادم نیست که کدام یک از پیامبر ها بوده فکر کنم حضرت ابراهیم بوده حالا اونش مهم نیست. پیامبر داشته از صحرایی رد میشده میرسه به ۲تا مزرعه دقیقا در همسایگی هم یکی بسیار آباد یکی خشک وبی آب و علف.در حالی که مزارع از نظر خاک وآب هیچ تفاوتی باهم نداشته. میبینه یه نفر توی مزرعه آباده داره کار میکنه و یه نفر هم توی مزرعه خشکه نشته داره شیون میکنه. میره پیشش و میگه عیبی نداره گریه نکن من به خدا میگم که مزرعه ی تورو هم آباد کنه. طرف بر میگرده میگه نمی خواد به خدا بگی مزرعه ی من رو آباد کنه به خدا بگو که مزرعه ی همسایه رو خشکش کنه!!!!!!

با عرض شرمندگی از دوستان بنده احتمالا یه یک هفته ای نباشم. نمی تونم بیام سر بزنم آقا وحید شرمنده. شما بحث رو ادامه بدین در اولین فرست دوباره ملحق خواهم شد.
آقای بوف به من دیگه گیر نده برادر جیزه ها!!!!

بوف بینا چهارشنبه 3 شهریور 1389 ساعت 12:18

منم دیدم میخوام حرفای دیدبان رو تکرار کنم تصمیم گرفتم حرفی نزنم
نظر من همون نظر دیدبانه

دختر شب پنج‌شنبه 18 شهریور 1389 ساعت 10:06 http://pargol20parinaz.loxblog.com

فقر

میخواهم بگویم ......

فقر همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......

فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول
نیست ..... طلا و غذا نیست .......

فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء
یک کتابفروشی می نشیند ......

فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه
های برگشتی را خرد میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی
آن یادگاری نوشته اند .....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان
انداخته میشود .....

فقر ، همه جا سر میکشد ........

فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..
.

.

فقر: روز را بی اندیشه سر کردن است
(دکتر شریعتی)

درود خداوند بر شما که به زبان حق نوشتید . و ما این را میدانستیم و هیچ یک نگفتیم .
چرا فقر مذهبی را نگفتید که از همه مهمتر است .

دختر شب دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 14:13 http://pargol20parinaz.loxblog.com

بله..سپاس و صد سپاس..
امممم راستش فقر مذهبیم هست...البته اگه هنوز مذهبیم مونده باشه...
یابهتر گفته بشه...مذهبیم گذاشته باشن که بشه بهش اعتقاد داشت...
خیلی چیزها هست که فقر داره...
والبته بهتر بگم دچار فقر شدن..یا بدتر شدن..و..و...
میدونید خیلیه...
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که ...از پای بست ویران است...
و یه توجه اساسی و دلسوزانه و...خیلی چیزهای دیگر احتیاج است... راستی
اینکه بحثتون خیلی قشنگ بود...هر چند شرکت نکردم..اما بحثو دنبال میکردم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد