عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

همه چیز

بله دوستان ... در بلاد فرانس ( فرانسه ) مردم به امور حکومتی شکایت دارند . ولش کن . مثل آدم مینویسم .  

اره میگفتم : مردم اعتصاب کردند و کلا نیمی از کشور را فلج کردند . نسبت به اموری چون افزایش سالهای بازنشستگی و ... . این چیز مهمی نیست چون این مملکت نمیدونم چه طوریه همیشه مردمش فعالن . دولتشون بگه پخ !!! میگن چرا گفته پخ باید میگفت برو عزیزم .  

خلاصه میکنم . میریم سراغ اخبار حکومت جمهوری اسلامی ایران >  

مشروح اخبار :  

در فرانسه مردم معترض به سیاست های نیکولا سارکوزی که آدم هیزیه و زنش میخواد طلاق بگیره هاااااااا دست به اعتصاب های متعدد زدند و جریان هایی چون حمل و نقل این کشور را مختل کردند . دیروی عده ای مسیر منتهی به فرودگاه را مسدود کردند . دولت فرانسه تا کنون جوابی به معترضان نداده و به شدت با گاز اشک آور برخورد میکنه .   

 

---------------- 

 

برمیگردیم به اتخابات ۲۵/۳/۱۳۸۸ البته فکر کنم ۸۸ بود . همون روزهای گند و تلخ .  

اخبار شبانگاهی رژیم جمهوری اسلامی ایران :  

مشروح اخبار :  

بعد از انتخابات پر شکوه و حضور پر شور ملت ایران عده ای ناچیز به گفته ی شاهدان 100 - 200 نفر در خیابان ها فرعی تهران دست به خرابکاری و آشفته نشان دادن کشور  زدند . این افراد که با تاثیر گرفتن از شبکه های بیگانه و اربابانشان چون امریکا و اسرائیل و ... طی برنامه ای قصد به آشوب کشاندن کشور عزیزمان را داشتند . توسط مردم فهیم و ولایت مدار با این افراد مقابله کردند .  

---------------- 

من چی میگم ؟؟؟؟؟؟  

ای تو روح اونی که ...   

ای ... 

ای ... 

....... 

دیدید ؟ دولت فرانسه چقدر بده ؟ و چه مردم مظلومی واقعا داره ؟ دیدی دولت فرانسه چطوری با معترضان مقابله کرد . سرکوبشون کرد . وای وای .  

-------------- 

در ایران نمایندگان سندیکاهای کارگری در زندان هستند . در ایران خوزستان از نظر کمیته های کارگری خیلی جلوتره . اونم شاید به خاطر حضور انگلیس ها هست که حدود 60 سالی میشه که رفتند ولی هنوز اون سنت ها پا بر جاست . و چندین تن از این کارگرها که در خوزستان فعال بودند در زندان به سر میبرند .  

در کل اینو میخواستم بگم که در فرانسه اعتراضات را کمیته های کارگری به جریان انداختند و در حال حاضر نه کسی کشته شده و نه کسی خودکشی شده و نه تهدید شده .  

واقعا من چرا دارم اینا را مینویسم ؟ اصلا مغزم داغون شده . از خریت یک عده دارم شاخ در میارم ... واقعا هستند کسانی که قربون این آقایان میرن ؟   نمیدونم چی بگم !!!  

باشد که در همین روزها ما را هم ببرن اوینی ، کهریزکی ، بالاخره یه اطلاعات چی ؟ اصلا بریم حراست دانشگاه ... نمیبرن ؟  خدا را چه دیدی شاید شد . اگر اون بخواد میشه . خسته شدیم از این یکنواختی . خودم پیشنهاد میدم منو تبعید کنن گناباد میرم اونجا با زیدآبادی میگیم و میخندیم .  

 

نمیدونم بیخیال بودن خوبه یا نه ؟ یه زمانی هر روز جلوی دکه روزنامه فروشی می ایستادیم و تلخ میخندیدیم ولی الان دیگه نه ... میدونم و میدونی که داریم کم کاری میکنیم ولی چه میشه کرد ... مثل آب خوردن تعلیق میکنند و مثل آب خوردن آدم میخرند ...... اصلا برن گاو بخرن ! والله  

 

دیگه چی بگم !!!!! این ملت اگر از گشنگی هم بمیرن اینا توی tv میگن که همه چی آرومه .  

توی روح اون ضرغامی که پیام بازرگانی اش هم شست و شوی مغزیه .
خلاصه میگم . یار دبستانی ام ما فقط یکدیگر را داریم تو اگر غمگین باشی من هم دلم میگرید . تو اگر بخندی لبهای من هم میخندند . در این قهطی مهربانی ما باید برای هم بمانیم .  

واقعا چه کار کنیم ؟ راهکار بدید . شد 23 سالمون . بدبخت ها به خودتون بیاید . ناراحت نشین . وبلاگ من شده یه مکان خصوصی که دوستان خوبم همه همیدیگر را میشناسن . پس ما این حرف ها را نداریم . بدبختیم دیگه . از هر نظر که بگی . بگم ؟ عشقمون که اینطرویه . سیاستمون که اینطوریه . پاییزمون که باید دوربین برداریم بریم عکس بگیریم نشستیم میگیم چه خاکی بر سر کنم .  

 

ولم کنید دیگه . اه اه اه ... خوب خوش باشید دیگه . ساده بخند . ساده هم بمیر . اما با تجملات زندگی کن . این شعار یادت باشه . اول پول بعد درس بعد تشکیل زندگی بعد سیاست هم که گور پدر پدر سوخته اش که ایشاا.. بشکنه توی گلوی بعضیا و از گلوشون پایین نره . بعد اینکه یه پیشنهاد .  

 

پیشنهاد :  

بیاین یک تیم درست کنیم که بتونیم با هم فعالیت کنیم . مثلا یه چیزی مثل انجمن . برنامه بزاریم بریم بیرون . جدی میگم هاااااااا . این چه دانشجوییه ؟ اخر تموم بشه و بگیم خداحافظ بریم مرحله بعد و سراغ بدبختی دیگه . خون بیاین حداقل به آرزوهای کوچیکمون برسیم ولی در کنار هم . خداییش روی پیشنهادم فکر کنید . بیاین یه کار تازه بکنیم . نظر بدید . پیشنهاد بدین .  

هااااااا حسین جون چی میخوای بگی ؟؟؟ زبان به خیر بچرخان .  

 

 

اااااااااااااااااااه چقدر نوشتم !!!!!!!!!!!!!!!  

نظرات 12 + ارسال نظر
هیس شنبه 1 آبان 1389 ساعت 22:06 http://l-liss.blogsky.com

بیخیال
چه میشود کرد
زبان و دست و پا و ... همه را بسته اند
سلام

سلام
آره بیخیال .......
بیخیال

آرام یکشنبه 2 آبان 1389 ساعت 10:17 http://aram-asemani.blogfa.com

سلام عزیز

امیدوارم خوب باشی و ایام به کامت باشه ...

...

سر بزنی خوشحال میشم

بوف بینا دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 15:56

بابا پلتیکال
ای مرد سیاست
ای حزبی
این دفعه رو تو رو به جان اعلا حضرت بی خیال نشو
بیا یه بزرگواری بکن و حالشونو بگیر
فرانسه هم شد مملکت
نه جان من
شد مملکت؟
ونزوئلا رو ول کردی چسبیدی به این بلاد فرانس؟!
مگه چاوز خودش سه تا زن نداره؟
چشه؟
خیلی هم خوبه
آخریش یه خبرنگاره
سفید پوست هم هست
مثل سارکوزی نیست که یه زن داشته بشه
تازه از وقتی که اومده ایران و رفته مشهد و ... اعتقاداتش خیلی اسلامی تر شده
گرچه که کمونیسته ولی در باب ازدواج به اسلام ایمان کامل دارند
یعنی هنوز یه زن دیگه جا داره تا ایمانش کامل بشه!
حالا هی بگید فرانسه مملکت خوبیه
کجای این مملکت اصول اسلام ناب محمدی اجرا شده که شما اینقدر هول برتون داشته
این فرانسوی ها حتی فوتبالشون در حال سقوطه
میدونی یعنی چی؟!
تیری هانری رو مجلس احضار کرده
بحران زایی کرده
چه کار زشتی کرده
تازه ما که تحریم نیستیم!!!!

کوفت بگیری که نمیتوتی مثل ادم مهربون باشی .. البته بارها گفتم من عاشق همین اخلاقتم .

دختر شب دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 20:11

سلام...
اعصاب مصاب نداریدهااا...
ماشالا چقدرم دل پٍری دارید...خیلیم تندم تایپ کردین فکر کنم...
اممم..اسم آقایون میاد اصلا گریم میگیره از ابهتشون...والا...

از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده ست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

از چی یاد مکن ؟ دی ؟ مگر دی هم بوده ؟ قصه ی غصه های فرداست .
بگذریم .
می بنوشیم که خوش باشیم .
زبان بر دهان بگیر وحید ...

پاییز دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 23:26

سلام
راستمیگی دختر شب چه دل پری......
اما دور از انتظار نیست ...روی دل هر جوون تو کشور ما دست بزاری همین طور فوران میکنه حالا آقای شایق دستش به نوشتن 20
ما چکار کنیم(بررره ای بخونید)
ولی در کل این شعار ..نه خواسته همیشگی من هم بوده:

((یار دبستانی ام ما فقط یکدیگر را داریم تو اگر غمگین باشی من هم دلم میگرید . تو اگر بخندی لبهای من هم میخندند . در این قهطی مهربانی ما باید برای هم بمانیم . ))
ولی به قول شازده کوچولو ما هم داریم مثله آدم بزرگا میشیشم

آره داریم مثل ادم بزرگا میشیم .
کاش میشد کاری کرد .

دیدبان سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 12:34

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت / شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتم که یافت می نشود گشته ایم ما / گفت آن چه یافت می نشود آنم آرزوست

بله ...
خدایا در آتش نفرت ما اینان را بسوزان

احسان سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 20:36

سلام وحید جون.
۱.سیاست:این حرفا چیه؟فرانسویا چون کافرن بعد باز نشستگی پا نمیشن راه بیفتن برن کربلا سوریه مشهد.پس پول هم نمیخوان زیاد.دولت سارکوزی حق داره.
۲.دیانت:این حرفا چیه؟ببین مردم ایران چقد راضین.تلویزیون رو روشن کنی میبینی.مردم کل ایران اومدن قم.میگن آقا اومده.فقط هم چند روز تو موزه حوزه هستش(یاد کتیبه کوروش بخیر)
۳.رفاقت:وحید جون آخه این حرفا چیه؟مگه ما که دانشجویی مون تموم شد الان بدبختیم.ما رم راه بدین تو اکیپ دانشجوییتون.هر چند تام خواستی تی شرت میخریم.لذت مارک!!!!!!!

احسان سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 20:41

یادم رفت وحید.اگه خواستید برنامه برای انجمن جدیدمون بذاری تو سایت خودت نذار.چون به زودی دچار پدیده فیلتراسیون میشی

سلام
چشم حتما .
سایت www.imdb.com فیلتر شد . خدا لعنتشون کنه بگو اخه این دیگه به کجای شما گیر داده بود .. سایت فیلم بود به خدا

علی سه‌شنبه 4 آبان 1389 ساعت 22:05

سلام عزیزم
پسر پاشو بیا بشین واسه ارشد بخون ببین چه لذتی داره{وای دماغم درازززززززز شد}
نه جدی حالا بیا از شوخی بگذریم بریم پارک بدمینتون بازی نکنیم قلیان بیشتر حال خوشی داشتیم قدیما داشتیم میرفتیم بازار باهم چرخی موتوری چیزی بخریم بریم ستار بزنیم زمین هوا میره نمیدونی تا کی آخه درس خیلی خوبه با هنر نه که نمیشه ها اما هنرستان خیلی حال چه حالی دیگه نمونده واسم میخری یا میبری یا مخوری یا کجای کاری پسر مالزیم شد کشور فقط هندو بستون اسمشو بزار انقزی دور کلاه توی زمستون خیلی خوبم شما چطوری ریدیفی یا تنظیم موتور ماشین بابام بهم خوردن در خونمونو رنگ زدیم زیر حرفمون که آقا یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود، بالا رفتیم ماس بود پاین آمدیم دوغ بود غصه ما دروغ بود!!!!!!!!!!!!!!!!!
وای خواستم یه مروری بر خاطراتمون کنم وحید جون پاک قاطی کردم.
بابای........

خداییش الان مغزش منفجر شده و دقیقا از اول تا اخرش فهمیدم چی شد .
یعنی از اون بدمینتون گرفته تا رنگ زدن در خونتون . تو هم قاطی میکنی موجود وحشتناکی میشی ها ... گفتیم تو بین ماها ادم تری . !؟

بوف بینا چهارشنبه 5 آبان 1389 ساعت 19:09

حضرات دقت نمایند که ما در راند آخر زندگی تشریف داریم!
لطف بنمایید با پیشنهادات خویش کمی هم خاطر رنجور ما را تسکین دهید
این خزعبلات چیست که بر قلم جاری میکنید؟
رندی به غایت رسانده اید
چشم بر واقعیات بسته اید که چه؟
دون شانی خویش به رخ میکشید؟
پستی دنیا را سرمه ی چشم کرده اید؟
ره به کجا میبرید؟
بس است لودگی و خام مایگی


این بود شکوائیه ای خطاب به خویشتن خویش
با شما ها نبودم!
خاک بر سرمان با این زندگی قهوه ای که برای خود ساخته ایم
دستور میدهیم خفه خوان بگیریم
...
...
...

خو به خریت میزنیم
لاف در حقایق میزنیم
.
.
.
واقعا چرا ؟ یا من خرم یا دیوانه یا از سر بیکاری میرم سراغ بدبختی .

وینسار چهارشنبه 5 آبان 1389 ساعت 19:15



ما که اطفال این دبستانیم *** همه از خاک پاک ایرانیم

همه با هم برادر وطنیم *** مهربان همچو جسم با جانیم

اشرف و انجب تمام ملل *** یادگار قدیم دورانیم

وطن ما جای مادر ماست *** ما گروه وطن پرستانیم

شکر داریم کز طفولیت *** درس حُب الوطن همی خوانیم

چون که حب وطن ز ایمانست *** ما یقیناً زاهل ایمانیم

گر رسد دشمنی برای وطن *** جان و دل رایگان بیفشانیم

ایرج میرزا

نسیبه پنج‌شنبه 6 آبان 1389 ساعت 10:24 http://www.mahtiti.loxblog.ir

سلام وای چه دل پری داری تو بابابی خیال
ممنون که بهم سرزدی

نترکیم خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد