زمان خوبی نیست رفیق . هجوم افکار و عقده های چند هزار ساله ....
بگذریم رفیق . به هر چیزی که فکر می کنم در نهایت به یک نقطه می رسم و آن هم این است که زمان رفتن است . گویا در آن سو سرنوشتی دیگر مرا انتظار می کشد . یک جهش ، یک تکان ، یک آب سرد می تواند من را پرواز دهد . من تشنه ی پروازم .
مدتی وبلاگ را به حالت تعلیق بردم و ایضا عشق را ، نوشتن را ، احساس را و همه ی آنهایی را که خود به خود تحمیل می کنیم .
باز هم وبلاگ به حالت تعلیق خود ادامه می دهد ... .
سلام...
شما صخره بلند رو یادتون میاد آقا وحید؟!...
اون موقع وقتی همه وب مستانه بودیم یادمه میگفت
یکی از بهترین دوستانش هستین!...
هنوز هم همینطوره؟!...
باهاش رابطه دارید؟!...
شماره ای؟ نامی؟ نشونی؟!...
الان نزدیک یه هفتست که هیچ خبری ازش نیست!...
خیلی نگرانم!...
این غیبتش بی سابقست!...
تو رو خدا اگه خبری دارید اطلاع بدید!...
سلام
خیلی وقت میشه که خبری ازشون ندارم . ولی فکر کنم ایمیلشون را داشته باشم .
آقا وحید تو رو خدا جواب بدید!...
ما که مردیم از دل شوره!...
من اصلا حالم خوب نیست!...
شما یه چیزی بگید تو رو خدا!...
خواهش میکنم!...
سلام خیلی ممنونم ازتون...
ایشون اومدن...
کامنت گذاری هم به حالت تعلیق درمیاید!