در کجای پیچ زندگی تو پرت شدی بیرون از خیالم ، از باورم ، از زندگی ام .
سلام
من همان دیروزی هستم
همان که خواست حرفی بزند
ولی بلیت مترو اش یکطرفه بود
همان دیروزی
گفتم : چگونه بگویم که بفهمد ؟
گفت : آنقدر این داستان را تکرار کن
تا مجنون شوی
پ.ن : از 2 دوست بابت کمی بد خلقی معذرت خواهی ...
در کجای پیچ زندگی تو پرت شدی بیرون از خیالم ، از باورم ، از زندگی ام
خیلی قشنگ بود
پیشه منم بیا / آپ کردم
جان هر کی دوست داری نرگس یا بیا بنویس آپم یا یه جوری نظر بده که آدم فکر نکنه دارن خرش می کنن که بره به وبلاگش . من که با دوست های قدیمی از این حرف ها ندارم . شما داری ؟
خیلی خوب بود.. خیلی.
الان نمی دونم ....یعنی واقعا خوب بود ؟
هیجان خوندن این همه پست قشنگ برای من خوب نیستا
میدونی که قلبم عاشقته
پس لطفا رعایت قلب ما را بکن که نگیرد از این همه هیجان!
بوس بوس