عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

من و اتاق

a

 

بعد از یک ماه الان می تونم اعلام کنم که با اتاق رفیق شدم .  کلا وقتی همه کارها را به موقع انجام بدی می تونی از لحظات زندگی لذت ببری . دوباره به روزهای کتابخوانی بر گشته ام و تقریبا روزی ۱:۳۰ مطالعه غیر درسی دارم . می خوام دوباره نواختن ستار را شروع کنم . چه لذتی ببرم من .

تا آبان ماه تمام چهارشنبه ها را تهران هستم . ۱۲ تا ۹ شب کلاس دارم . دانشگاه خواجه نصیر ، اصلا باهاش حال نکردم . فضای مرده ای داره . از اون دانشگاه هاست که رو دست بسیج می چرخه . خدایا حالا که داری منو میبری دانشگاه خواهشا یه جا ببر که هی به خودم و به اونا فوش ندم . فدات ، می خوامت .    

a

  

 اینم تقدیم به همه غروب پسند ها . من که از دیدنش لذت می برم .     


  صدایم کن  

این گوش ها  

         تنها معجزه ی صدای تو را می خواهند  

خیلی روز است  

         خیلی شب است  

که فقط نگاه می کنی  

       نگاهت خوب است  

                             ولی  

مثل شعرهای من  

                       بی اثر

 

پ.ن: هفته ای یک بار وبلاگ به روز می شود . 

نظرات 6 + ارسال نظر
م.ازاد شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 19:28

سلام...
باید بگم چه اتاق قشنگی و همینطور کتابها...واون گربه ها...(خنده)
عکس غروب خیلی زیباست...خیلییی...
ایشالا هر جا که به صلاحه قبول بشی...هی خیلی بده همش دوسال
یکبار کنکور داشته باشیا...مثل من..ولی پایه ام قوی میشه...مگه نه؟؟






هههه گربه ها دیگه ...
دقیقا . ما همگی دو سال یکباریم . هیجانش زیاده .
اصلا هم پایه ات قوی نمیشه . فقط تنوع طلب می شی

هاله شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 22:04

ای وای من! اون عروسکه اونجا چی میگه؟ برش دار بابا !
الان میخواستی نظمتو نشون بدی؟ خداییییش چند نفر کمکت کردن برای ۳۰ دقیقه مرتبن بمونه تا بتونی باهاش عکس بندازی؟ شک ندارم همین الان این اتاق ۱۸۰ درجه با توی عکس فرق میکنه..!

این عروسکه اولین عروسکیه که تو عمرم داشتم . کادوی تولده . خر خوبیه . همش سرش تو کار خودشه . واقعا روز اولی که بهم داده بودنش انگار خدا بهم یه بچه داده بود . خیلی دوستش داشتم طوری که در طول مهمونی همش روی پام خواب بود .
نظم اتاق همیشگیه . چون اتفاق خاصی داخل اتاق نمی افته . فقط یه نفر میاد میشه پشت میز و درس میخونه و بعد میره می خوابه . خیلی سادست

هاله یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 22:03

این (خره) انگار تو عکس تشکر میکنه.
فکر نمی کرده اینقدر نقش مهمی تو زندگی ات داشته باشه.!!!!!

اره . هنوز هم داره تشکر میکنه .
خر نطلبیده مراده !!!!

دهاتی دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 15:01

حاج آقا دعوت کرده اند.قسمت نبوده که مشرف بشیم و اتاق شما رو زیارت کنیم!
انشالا پا بده یه سفر بیاییم ساوه و بپریم بغل آقا الاغه که سخت دلتنگشیم!
عکس مانیتورتو عشق است عشقیییییییییییییی

والله دیگه صاحب خونه دعوت کرد . شما خود دانی .

وود چهارشنبه 26 مرداد 1390 ساعت 00:59

خو یه دفعه اسم وبلاگت و عوض کن بذار هفته نامه و خلاص دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هاله پنج‌شنبه 27 مرداد 1390 ساعت 19:53

از اونجایی که این بلبشو سر اسم شما درست شد . گفتم شاید بخواید مطالعه کنید ،این چند خط نوشته ی منو...
رمز: ۱۳۶۳

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد