آخرین چیزی (شعر (ترانه)) که نوشتم خیلی دوستش دارم . چون می تونم زمزمه کنم و حتی همراه با ستار زدن بخونمش .
شیرین شیرین ، لیلا ، لیلا
رفتم صحرا لیلا، لیلا
رفتم سر کوهی
زدم چهچه لیلا، لیلا
چیدم گل سرخی
بستم زلفت لیلا ،لیلا
گفتم منم مجنون
دستم بگیر لیلا ،لیلا
پ.ن 1 : دیگه شروع شد . اساسی درس خوندن را می گم . 9 مرحله آزمون هر 2 هفته یک بار ...
پ.ن 2 : بچه ها اومدن ساوه . خیلی خوش گذشت . ولی دیشب خیلی خوب خوابیدم . چون شب قبلش به علت بازی شلم ساعت 6 صبح خوابیدیم .
پ.ن 3 : دوستان من انرژی زیادی دارن . فقط حیف که دیگه ما اراک نیستیم که بیان اونجا تخلیه انرژی انجام بدهند .
ای ترانه سر
می میردی خونتون بودیم با ستار میزدی و میخوندی؟!
حیف که دیگه دم دست نیستی وگرنه . . .
چه شلمی زدیم داداش! مغزمون درد گرفت!
در ضمن جهت تخلیه انرزی میتونی بیای اراک تا از خجالتت در بیاییم!
قول میدم با تو کار نداشته باشن!
دست باعث و بانیش درد نکنه.
خوبه درس خوندن اساسی به همراه سه تار زدن و زمزمه کردن!!!
جون به جونم کنن بازم درس بخون اساسی نمیشم
سلام دوست با معرفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت....
چطوری؟درس بخون ایشالا موفق باشی...
ترانه خیلی خوشگله...مخصوصا اگه با ساز باشه کار خود آدم.... هییییییییییییییییییی...ما که پسر نیستیم دلمون میسوزه شما دور هم جمع میشید...آقا قبول نیست...
خدا را شکر که ژسر نیستید . چون به خدا دیگه خونمون ظرفیت یه ژسر دیگه با این انرژی را نداره . شاید باورت نشه ولی بیش از ۱۰۰۰ بار گفتم هیس و بیش از ۵۰۰ بار گفتم طبقه بالا مردم خوابن .
درود بر بزرگ ترانه سرای نامی ایران فخر 3تا شهر(ساوه اراک تهران)جمع کننده هر چی الافه در خانه و شوخی کننده یدی با پسر عموهای همیشه پرنده.
داداش به ما هم حال داد.خیلی.آخرش حالم گرفته شد.همه با هم رفتن من با خودم این وری!!!!!!
میگفتب ساز محمدی رو میاوردم با اون تراتو میخوندی دادا
درود بر حاج احسان کار کن . حال من که داغون بود . دم غروب بود که همتون رفتید . در گنجایش جمع نبود ساز محمدی را بیاری . مرد حسابی وسط شلم مگه سازمحمدی زنده میمونه