عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

عکس نوشته های من

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم،خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود

چشم هایم

 

بعضی وقت ها خط خطی کردن و یا کشیدن یک طرحی باعث میشه احساس خوبی داشته باشی . الان می فهمم یه نقاش چقدر لذت می بره .   

 

 

 

 

 

 

 

 

 بقیه عکس ها را نشد آپلود کنم .  

 

فردا ، یکشنبه عازم مشهد هستم . با مسعود میرم . یه سفر دو نفره . پریشب که خیلی حالم بد شده بود حدود ساعت 5 صبح بیدار شدم و یهو دلم امام رضا را خواست . دمش گرم آقا رضا نه نگفت .  

با تجویز دکتر مبنی بر تزریق 6 عدد آمپول امیدوارم خوب بشم . البته فعلا 3 نقطه بدنم سوراخ شده . تو چشم های دکتر نگاه کردم و گفتم دکتر الان خوشحالی ؟ (مرد حسابی منو چی فرض کردی که 6 تا آمپول دادی ؟ گاو ؟)

نظرات 5 + ارسال نظر
وود شنبه 5 آذر 1390 ساعت 17:26

التماس دعا جدی جدی!

مهرنوش پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 20:32

سلام...رسیدن بخیر...امیدوارم یادی هم از ما کرده باشید..
در کل به نظرم سفر خوبی بود...هه

سلام . شما را که زیاد یاد کردیم . البته فکر کنم مدام آمارمون می رسید . حالا اگر گفتی من روز دوم ناهار چی خوردم ؟

هاله پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 22:21

زیارت قبول..
برای ما دعا کردی؟

سلام . ممنون
بله بله بله

حسین شنبه 12 آذر 1390 ساعت 20:47

منم هستم

آره آره آره .

مونا شنبه 8 بهمن 1390 ساعت 14:32

دور از جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد